کلمه جو
صفحه اصلی

doping


معنی : تغلیظ، ناخالص سازی
معانی دیگر : تغلیظ، ناخالص سازی

انگلیسی به فارسی

تغلیظ، ناخالص‌سازی، زورافزایی، نیروزایی


دوپینگ، تغلیظ، ناخالص سازی


دیکشنری تخصصی

[شیمی] تغلیظ، ناخالص سازی، ناخالصی زدن، دوپه کردن، غش زدن، اندودن
[کامپیوتر] ناخالص سازی ؛ تغلیظ
[برق و الکترونیک] افزودن ناخالصی، آلایش - آلایش فرایند افزودن ناخالصی شیمیایی ( آباینده ) به بلور مذاب نیمرساناو به منظور اصلاح ویژگیهای الکترونیکی آن به عنوان مثال، افزودن بر به سیلیسیم آن را به نوع P تبدیل می کند . تراکم ناخالصی از چند قسمت در بیلیون ( برای نواحی مقاومتی نیمرسانا ) تاکسری از یک درصد ( برای نواحی بسیار رسانا ) متغیر است .
[پلیمر] دوپه کردن

مترادف و متضاد

تغلیظ (اسم)
concentration, doping, condensation

ناخالص سازی (اسم)
doping

جملات نمونه

1. They were arrested for doping racehorses.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر دوپینگ به عنوان اسب های مسابقه دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]آنها برای تسویه حساب اسبها دستگیر شدند

2. The horse was nobbled by a doping gang.
[ترجمه ترگمان]اسب با یک باند دوپینگ nobbled شده بود
[ترجمه گوگل]اسب توسط یک باند دوپینگ مورد ضرب و شتم قرار گرفت

3. The revelations about doping in the 1998 Tour are examined in some detail in Chapter
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به دوپینگ در تور سال ۱۹۹۸ در برخی جزئیات در فصل مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آشکارسازی های مربوط به دوپینگ در تور سال 1998، جزئیات بیشتری در فصل مورد بررسی قرار می گیرد

4. It is hoped that governing bodies will be fully represented with, where possible, their Drug/Doping Liaison Officer.
[ترجمه ترگمان]این امید می رود که نهاده ای حاکم بطور کامل در صورت امکان، در صورت امکان، با ماموران ارتباط با مواد مخدر و مبارزه با مواد مخدر به نمایش در آیند
[ترجمه گوگل]امید است که ادارات دولتی به طور کامل، در صورت امکان، نمایندۀ ارتباطات دارویی / دوپینگ خود نمایند

5. Afterwards, I gave my sample at Doping Control without too much trouble.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، من نمونه my را بدون دردسر درست کردم
[ترجمه گوگل]پس از آن، من در نمونه دوپینگ بدون مشکل زیادی به نمونه من دادم

6. The Tour did, however, continue, as did the doping revelations.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این تور ادامه یافت، همانطور که the دوپینگ مثبت داشت
[ترجمه گوگل]تور، با این حال، ادامه داد، همانطور که آشکارسازی دوپینگ

7. Shallow electron trap technology is one part of doping technology, the research and application of shallow electron trap has become important in recent years.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی تله الکترونی فقط بخشی از فن آوری دوپینگ است، تحقیقات و کاربرد تله الکترونی سطحی در سال های اخیر مهم شده است
[ترجمه گوگل]تکنولوژی تله الکترونی کوچک بخشی از تکنولوژی دوپینگ است، تحقیق و کاربرد تله الکترونی کم عمق در سال های اخیر اهمیت دارد

8. The quantitative theory of optimum doping content of electric film materials was introduced in this paper.
[ترجمه ترگمان]تیوری کمی در مورد محتوای ناخالصی در مواد film الکتریکی در این مقاله مطرح شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله تئوری کمی از محتوای دوپینگ مطلوب مواد فیلم الکتریکی معرفی شده است

9. The doping profiles achieved by means of spreading resistance technique are in good agreement with that of C-V method combined with the anode oxidation stripping technique.
[ترجمه ترگمان]پروفیل ناخالصی که به وسیله گسترش تکنیک مقاومت بدست می آید در تطابق خوبی با روش C - V ترکیب شده است که تکنیک stripping اکسیداسیون آند را ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]پروفیل های دوپینگ با استفاده از تکنیک مقاومت در برابر رسوب به خوبی با روش C-V همراه با تکنیک سایش اکسیداسیون آند انجام می شود

10. Simulation results show that the doping profile and width of P base region are important to the on-state voltage drop of Gate Controlled Thyristor.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که پروفیل ناخالصی و عرض منطقه مبنا برای افت ولتاژ در ولتاژ حالت سراسری کنترل دروازه مهم هستند
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که پروفیل دوپینگ و عرض پایه P برای افت ولتاژ در حالت توریستی کنترل شده دروازه مهم هستند

11. The crystal with the same Mn doping amount, compared with the growth state, the defect increased at the oxidation state and decreased at the reduction state.
[ترجمه ترگمان]بلور با مقدار ناخالصی مشابه، در مقایسه با حالت رشد، در حالت اکسیداسیون افزایش یافت و در حالت کاهش کاهش یافت
[ترجمه گوگل]کریستال با همان مقدار Doping Mn، در مقایسه با حالت رشد، نقص در حالت اکسیداسیون افزایش یافته و در حالت کاهش است

12. The method overcomes frauds of the technical background doping effect and the quality of stability, moldability, downstream processing and poor functional performance ills.
[ترجمه ترگمان]این روش بر frauds تاثیر دوپینگ سطح فنی و کیفیت پایداری، moldability، پردازش پایین دست و مشکلات عملکرد ضعیف کارکردی فایق می آید
[ترجمه گوگل]این روش، فریبندگی اثر دوپینگ پس زمینه فنی و کیفیت پایداری، قابلیت قالب گیری، پردازش پایین دست و عملکرد ضعیف عملکرد را برطرف می کند

13. We can approach these issues by re-examining the argument that doping is a form of cheating.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم با بررسی مجدد این استدلال که دوپینگ شکلی از تقلب است، به این مسائل نزدیک شویم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم با بررسی مجدد این استدلال که دوپینگ یک نوع تقلب است، به این مسائل برسیم

14. Several athletes at the Pan American Games failed a doping test.
[ترجمه ترگمان]چندین ورزش کار در بازی های پان امریکن در تست دوپینگ مغلوب شدند
[ترجمه گوگل]چندین ورزشکار در بازی پان آمریکایی یک آزمایش دوپینگ را انجام دادند

پیشنهاد کاربران

تخدیر

[ورزش]

نیرو افزایی ، زور افزایی ، توان افزایی

خاک بر سرتان

دوپینگ

It means adding impurities to for example one single layer in Ferecrystals. It ends up with new properties.
اون دوستی که عقل کوچکی داره و اومده تو کامنت ها توهین کرده و 13 نفر هم لایکش کردند معنی دوپینگ رو فقط برداشت شخصی ورزشی داره! و نمیفهمه این کلمه مهمی هست در علم شیمی. جالبه که 13 نفر هم لایک کردند و این یعنی انسان ها فقط دنبال رو اشتباه دیگران هستن بدون کوچکترین تحقیقی و تلاشی.

doping ( عمومی )
واژه مصوب: زورافزایی
تعریف: استفاده از داروی محرک یا تقویتی غیرمجاز پیش از شرکت در مسابقۀ ورزشی


کلمات دیگر: