کلمه جو
صفحه اصلی

conductivity


معنی : رسانایی، قابلیت هدایت، قابلیت رسانایی، ضریب هدایت یا انتشار
معانی دیگر : (برق و گرما و غیره) رسانایی، خاصیت هدایت، رسان پذیری، رسانندگی، ضریب هدایت یا انتشار حرارت والکتریسیته وغیره

انگلیسی به فارسی

ضریب هدایت یا انتشار (حرارت و الکتریسیته و غیره)، قابلیت هدایت، رسانایی


قابلیت هدایت، قابلیت رسانایی


هدایت، رسانایی، قابلیت هدایت، قابلیت رسانایی، ضریب هدایت یا انتشار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: conductivities
(1) تعریف: the capacity for or property of conducting or transmitting heat, electricity, or sound.

(2) تعریف: the capacity for conducting electric current.

• property or power of conducting (heat, electricity, etc.)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] رسانایی، خاصیت هدایت، رسان پذیرى، رسانندگی
[عمران و معماری] قابلیت هدایت - رسانایی - قابلیت هدایتی
[برق و الکترونیک] رسانندگی توانایی ماده در رسانش جریان الکتریکی که بر حسب مقدار جریان در واحد ولتاژ اعمال شده اندازه گیری می شود و با عکس مقاومت برابر است . در نیمه رسانا رسانندگی نوع -ان مربوط به رسنش الکترونها و رسانندگی نوع -پی مربوط به حفره ها است . - هدایت ویژه، ضریب هدایت
[مهندسی گاز] هدایت کنندگی
[زمین شناسی] قابلیت هدایت، رسانایی - الف) رسانایی الکتریکی.ب) رسانایی گرمایی. -
[نساجی] ضریب هدایت
[ریاضیات] قابلیت هدایت
[نفت] رسانایی ویژه

مترادف و متضاد

رسانایی (اسم)
conductance, conduction, conductivity

قابلیت هدایت (اسم)
conductivity

قابلیت رسانایی (اسم)
conductivity

ضریب هدایت یا انتشار (اسم)
conductivity

جملات نمونه

1. At room temperature, the thermal conductivity of a diamond is about six times higher than that of a piece of copper.
[ترجمه ترگمان]در دمای اتاق، رسانایی حرارتی یک لوزی در حدود شش برابر بیشتر از یک تکه مس است
[ترجمه گوگل]در دمای اتاق، هدایت حرارتی الماس حدود شش برابر بیشتر از یک قطعه مس است

2. The technician plotted the thermal conductivity versus mean temperature.
[ترجمه ترگمان]تکنسین، رسانایی گرمایی را در مقابل دمای میانگین رسم کرد
[ترجمه گوگل]تکنسین هدایت حرارتی را نسبت به دمای متوسط ​​انجام داد

3. The nitric acid assures good electrical conductivity.
[ترجمه ترگمان]نیتریک اسید رسانای خوب الکتریکی را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]اسید نیتریک هدایت الکتریکی خوب را تضمین می کند

4. If so, the conductivity of the rock at high pressures would be expected to mirror that of carbon.
[ترجمه ترگمان]در این صورت، انتظار می رود که رسانایی سنگ در فشار بالا برابر با کربن باشد
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، انتظار می رود که رسانایی سنگ در فشار بالا انتظار می رود که از کربن آینه باشد

5. Moreover, we find a greater increase in conductivity with temperature for the carbon-bearing samples.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما افزایش بیشتری در رسانایی با دما برای نمونه های حامل کربن پیدا کردیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، افزایش بیشتری در رسانایی با درجه حرارت برای نمونه های کربن تحریک پیدا می کنیم

6. All electrical conductivity measurements were taken after any transient changes in the pore structure had occurred.
[ترجمه ترگمان]تمام اندازه گیری رسانایی الکتریکی پس از هر تغییر گذرا در ساختار حفره انجام شد
[ترجمه گوگل]تمام اندازه گیری های هدایت الکتریکی پس از تغییرات گذرا در ساختار منافذ صورت گرفته است

7. This high thermal conductivity gives diamond a small but useful role in the semiconductor industry.
[ترجمه ترگمان]این رسانایی حرارتی بالا به الماس یک نقش کوچک اما مفید در صنعت نیمه رسانا می دهد
[ترجمه گوگل]این هدایت حرارتی بالا، الماس را یک نقش کوچک اما مفید در صنعت نیمه هادی می کند

8. Amperometry iS used to measure the increase in conductivity.
[ترجمه ترگمان]amperometry iS برای اندازه گیری میزان هدایت الکتریکی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]Amperometry iS برای اندازه گیری افزایش هدایت استفاده می شود

9. Measuring principle of thermal conductivity of solid particles with hot wire method is briefly discussed.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری رسانایی حرارتی ذرات جامد با روش سیم داغ به طور خلاصه مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اصل اندازه گیری هدایت حرارتی ذرات جامد با روش سیم کشی به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرد

10. High thermal conductivity, High index of refraction glue.
[ترجمه ترگمان]رسانایی حرارتی بالا، شاخص بالای چسب سنگی
[ترجمه گوگل]هدایت حرارتی بالا، شاخص بالا از چسب refraction

11. Comprehensive consideration of stability and conductivity, the quality ratio of EDOT/PU in preparation process is 1/
[ترجمه ترگمان]بررسی جامع ثبات و رسانایی، نسبت کیفیت of \/ PU در فرآیند آماده سازی ۱ \/ ۱ است
[ترجمه گوگل]در نظر گرفتن جامع پایداری و هدایت، نسبت کیفیت EDOT / PU در فرایند آماده سازی 1 /

12. Hair fiber is very low thermal conductivity, heat dissipation is not easy.
[ترجمه ترگمان]فیبر مو رسانایی حرارتی بسیار پایینی دارد و اتلاف گرما آسان نیست
[ترجمه گوگل]الیاف مو بسیار کم هدایت حرارتی است، اتلاف گرما آسان نیست

13. Electric currents: electric current, Ohm's law, conductivity, Kirchhoff's laws, time varying currents, free and forced oscillations, condensers, inductance, complex impedance, resonant circuits.
[ترجمه ترگمان]جریان های الکتریکی: جریان الکتریکی، قانون اهم، رسانایی، قوانین Kirchhoff، جریان های متغیر زمان، متراکم و نوسانات اجباری، متراکم کننده ها، مقاومت القایی، امپدانس پیچیده، مدارات تشدید
[ترجمه گوگل]جریان الکتریکی جریان الکتریکی، قانون اهم، هدایت، قوانین کیرشوف، جریانهای مختلف زمان، نوسانات آزاد و اجباری، خازن، القایی، امپدانس پیچیده، مدارهای رزونانس

14. The relatively static lattice in a diamond ensures that the scattering is at a minimum and the thermal conductivity is exceptionally good.
[ترجمه ترگمان]شبکه نسبتا ایستا در یک الماس اطمینان می دهد که پراکنش در حداقل بوده و رسانایی حرارتی فوق العاده خوب است
[ترجمه گوگل]شبکه نسبتا ایستا در الماس تضمین می کند که پراکندگی حداقل باشد و هدایت حرارتی فوق العاده خوب است

15. When all the chloride is precipitated, further generation of Ag ions causes an increase in conductivity of the solution.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که همه کلرید رسوب می کند، تولید بیشتر یون های کلراید باعث افزایش رسانایی محلول می شود
[ترجمه گوگل]زمانی که تمام کلرید رسوب می شود، تولید بیشتر یون های Ag منجر به افزایش هدایت محلول می شود

پیشنهاد کاربران

conductivity ( شیمی )
واژه مصوب: رسانندگی
تعریف: معیاری برای نمایش توانایی جسم در رسانش الکتریکی که با معکوس مقاومت ویژۀ جسم رسانا برابر است


کلمات دیگر: