(فیزیک) دیامغناطیس، پاد مغناطیس (ویژگی برخی اجسام: هردو قطب مغناطیس آنها را از خود می راند)
diamagnetism
(فیزیک) دیامغناطیس، پاد مغناطیس (ویژگی برخی اجسام: هردو قطب مغناطیس آنها را از خود می راند)
انگلیسی به فارسی
(فیزیک) دیامغناطیس، پاد مغناطیس (ویژگی برخی اجسام: هردو قطب مغناطیس آنها را از خود میراند)
نیروی پادمغناطیسی
پدیدهی پادمغناطیس
(دانش) پادمغناطیسشناسی
دیامغناطیس
انگلیسی به انگلیسی
• qualities of substances whose permeability is less than that of a vacuum (physics)
دیکشنری تخصصی
[شیمی] 1-دیامغناطیس، پاد مغناطیس (ویژگی برخی اجسام : هردو قطب مغناطیس آنها را از خود می راند) 2- نیروى پادمغناطیسی 3-پدیده ى پاد مغناطیس 4-پادمغناطیس شناسی
پیشنهاد کاربران
diamagnetism ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: دیامغناطیس
تعریف: خاصیتی که به موجب آن جهت مغناطش پدیدآمده در جسم براثر میدان مغناطیسی خارجی در خلاف جهت میدان است
واژه مصوب: دیامغناطیس
تعریف: خاصیتی که به موجب آن جهت مغناطش پدیدآمده در جسم براثر میدان مغناطیسی خارجی در خلاف جهت میدان است
کلمات دیگر: