کلمه جو
صفحه اصلی

diffract


(فیزیک) پراشیدن، منکسر شدن (نور)، باجزاء تقسیم شدن، انکسار نور، پراشیدن

انگلیسی به فارسی

به اجزا تقسیم شدن، انکسار نور، پراشیدن


پراکندگی، انکسار نور، باجزاء تقسیم شدن


انگلیسی به انگلیسی

• break up, bend (as in light or sound waves)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] پراشیدن
[ریاضیات] به اجزاء تقسیم شدن، پراشیدن

جملات نمونه

1. As a result they diffract X-rays diffusely.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن ها اشعه ایکس را از هم جدا می کنند
[ترجمه گوگل]در نتیجه آنها اشعه ایکس را به راحتی پراکنده می کنند

2. The diffract optical filters are important to practical optical system presently. Many functions that are difficult to realize for traditional optical elements can be achieved by using these filters.
[ترجمه ترگمان]فیلترهای نوری diffract در حال حاضر برای سیستم نوری عملی مهم هستند بسیاری از عملکردها که برای عناصر نوری سنتی دشوار است، می توانند با استفاده از این فیلترها به دست آیند
[ترجمه گوگل]فیلترهای نوری پراش دار در حال حاضر برای سیستم های عملی اپتیکی مهم هستند بسیاری از توابع که برای عناصر نوری سنتی قابل درک است، می توانند با استفاده از این فیلترها به دست آیند

3. The atoms in the crystal diffract the x-ray light, and the diffraction pattern allows scientists to reconstruct the arrangement of atoms in the crystal.
[ترجمه ترگمان]اتم های بلور با نور پرتو ایکس و الگوی پراش به دانشمندان اجازه می دهد تا آرایش اتم ها را در بلور بازسازی کنند
[ترجمه گوگل]اتم های موجود در کریستال نور اشعه ایکس را اشاعه می دهند و الگوی پراکندگی دانشمندان را قادر می سازد تا ترتیب اتم های موجود در کریستال را بازسازی کنند

4. An electron beam does not diffract at atomic scales, so it does not cause blurring of the edges of features.
[ترجمه ترگمان]یک تیر الکترونی در مقیاس های اتمی کار نمی کند، بنابراین باعث مات شدن لبه ویژگی ها نمی شود
[ترجمه گوگل]یک پرتو الکترون در مقیاس اتمی پراکنده نیست، بنابراین تار شدن لبه های ویژگی ایجاد نمی شود

5. Since Renaissance times, clear glass has been fashioned into prisms, mirrors and lenses that diffract and focus visible light.
[ترجمه ترگمان]از زمان رنسانس، شیشه شفاف به منشور، آینه و لنزهایی که نور مریی را منعکس می کنند و فوکوس می کنند قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]از زمان رنسانس شیشه ای روشن به منشور، آینه ها و لنز هایی که نور مرئی را اشاعه می دهند و فوکوس می کنند، شکل گرفته است

6. Analyzing the difference of atom hologram and optical hologram, we point out that only the laser cooling atoms can satisfy the coherent and diffract con. . .
[ترجمه ترگمان]تحلیل اختلاف اتم hologram و hologram نوری، به این نکته اشاره می کنیم که تنها اتم خنک کننده لیزر می تواند the منسجم و diffract را ارضا کند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تفاوت هولوگرام اتمی و هولوگرام نوری، ما اشاره می کنیم که تنها اتم های خنک کننده لیزر می توانند مخلوط کنسانتره و پراکنده را برآورده کنند

7. Analyzing the difference of atom hologram and optical hologram, we point out that only the laser cooling atoms can satisfy the coherent and diffract conditions required by the hologram technology.
[ترجمه ترگمان]تحلیل اختلاف اتم hologram و hologram نوری، به این نکته اشاره می کنیم که تنها اتم خنک کننده لیزر می تواند شرایط منسجم و diffract مورد نیاز فن آوری hologram را ارضا کند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تفاوت هولوگرام اتمی و هولوگرام نوری، ما اشاره می کنیم که تنها اتم های خنک کننده لیزر می توانند شرایط منسجم و پراکندگی مورد نیاز فن آوری هولوگرام را برآورده کنند

8. The microcosmic configuration, phase distributions and constituents are investigated by X-ray diffract meter.
[ترجمه ترگمان]پیکربندی microcosmic، توزیع فاز و اجزای متشکله آن ها توسط diffract پرتو ایکس بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]پیکربندی میکرو کلاسیک، توزیع فاز و اجزای آن توسط پراش اشعه ایکس اندازه گیری می شود

9. The possibility of carrying out small angle scattering with a common diffract apparatus has been discussed.
[ترجمه ترگمان]امکان انجام پراکندگی زاویه کوچک با یک دستگاه diffract مشترک مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]امکان انجام پراکندگی زاویه کوچک با یک دستگاه پراش متداول مورد بحث قرار گرفته است

10. Then they made a version with really short spindles, but the crystallized form did not diffract x-rays.
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها یک نسخه با دوک های واقعا کوتاه درست کردند اما شکل متبلور شده آن ها اشعه های ایکس را به خود جلب نکرد
[ترجمه گوگل]سپس یک نسخه با اسپیندل بسیار کوتاه ساخته شد، اما شکل بلوری اشعه ایکس را اشاعه نکرد

11. Experiments show that, when the laser light illuminates the vibrancy liquid surface, the surface wave may diffract the incident light.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهند که وقتی نور لیزر سطح مایع را روشن کند، موج سطحی ممکن است نور رویداد را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان می دهد که هنگامی که نور لیزر سطح مایع لرزش را نشان می دهد، موج سطح می تواند نور حادثه را پراکنده کند

12. The robotic crystallization process made plenty of crystals, but they did not diffract very well.
[ترجمه ترگمان]فرآیند crystallization robotic کریستال های زیادی ایجاد کرد، اما آن ها خیلی خوب عمل نکردند
[ترجمه گوگل]فرایند کریستالیزاسیون روبوتیک مقدار زیادی کریستال را تولید کرد، اما بسیار خوب پراکنده نبود

13. What kind of wavelength would an electromagnetic wave have to have in order to diffract dramatically around your body?
[ترجمه ترگمان]چه نوع طول موج ممکن است یک موج الکترومغناطیسی داشته باشد تا به طور قابل توجهی دور بدن شما نفوذ کند؟
[ترجمه گوگل]چه نوع طول موج یک موج الکترومغناطیسی باید داشته باشد تا به طور چشمگیری در اطراف بدن شما پراکنده شود؟

14. Why is it that we're never observing this, for example, why is it the table doesn't diffract as we bring it through the door?
[ترجمه ترگمان]برای مثال، چرا ما هیچ وقت این را نگاه نمی کنیم، چرا این میز نه که ما آن را از در ببریم؟
[ترجمه گوگل]چرا اینطور است که ما هرگز این را نمی بینیم، به عنوان مثال، چرا جدول آن را از بین نمی برد، همانطور که ما آن را از طریق درب می بینیم؟

A prism diffracts light.

منشور نور را می‌شکند.



کلمات دیگر: