کلمه جو
صفحه اصلی

cracking


معنی : فعال
معانی دیگر : عالی و معرکه، محشر، (پالایش نفت) کراکینگ (فرو شکستن هیدروکربن ها و تبدیل بخشی از آنها به فرآورده های سبک تر مانند بنزین)، فروشکست، ملکول شکنی، تصفیه نفت شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام وتبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر

انگلیسی به فارسی

(تصفیه نفت) شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل آن به هیدروکربورهای سبک‌تر


ترک خوردن، فعال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of breaking down heavier hydrocarbons into lighter ones by heat, pressure, or catalysts, as in distilling petroleum to make gasoline.
قید ( adverb )
• : تعریف: unusually; extremely; very.

- a cracking fine performance
[ترجمه ترگمان] عملکرد خوبی داشت
[ترجمه گوگل] عملکرد خوب ترک خورده
صفت ( adjective )
• : تعریف: precise; especially well-done.

- a cracking air show
[ترجمه ترگمان] یه نمایش هوایی
[ترجمه گوگل] یک نمایش هوایی ترک خورده

• process where heavy molecules of petroleum are broken down into hydrocarbons of lower molecular weight; thermal decomposition
if you tell someone to get cracking, you are telling them to start doing something immediately; an informal expression.
if you walk at a cracking pace, you walk very quickly; an informal expression.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کراکینگ، مولکول شکنی
[شیمی] کراکینگ (فرو شکستن هیدروکربن ها و تبدیل بخشی از آنها به فرآورده هاى سبک تر مانند بنزین )، فروشکست، ملکول شکنی
[عمران و معماری] ترک خوردگی - شکستن - شکافتگی
[مهندسی گاز] شکستن هیدروکربورهای نفتی
[پلیمر] شکستن، ترک برداشتن

مترادف و متضاد

فعال (صفت)
smart, acting, active, energetic, strenuous, cracking, peppy, snappy, spirited, go-ahead, hot-shot, pushful, spiriting

جملات نمونه

1. a cracking good film
یک فیلم معرکه

2. get cracking
تند حرکت کردن،به جنب و جوش افتادن

3. i heard the cracking of the ice around the boat
صدای شکستن یخ در اطراف کشتی را شنیدم.

4. He rubbed his hands together, cracking his knuckles as he tried to control his anger.
[ترجمه ترگمان]دستانش را به هم مالید و انگشتانش را به هم مالید و سعی کرد عصبانیتش را کنترل کند
[ترجمه گوگل]او دستش را مالش کرد و تلاش کرد تا خشم خود را کنترل کند

5. The library is cracking down on people who lose their books.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه بر مردمی که کتاب های خود را از دست می دهند سختگیری می کند
[ترجمه گوگل]کتابخانه به افرادی که کتاب های خود را از دست می دهند، رنج می برد

6. Police are cracking down hard on drug dealers.
[ترجمه ترگمان]پلیس به سختی بر روی فروشندگان مواد مخدر سختگیری می کند
[ترجمه گوگل]پلیس به فروشندگان مواد مخدر سخت کوشش دارد

7. We were sitting round the fire cracking nuts .
[ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودیم و فندق می شکند
[ترجمه گوگل]ما در کنار آجیل کوره آتش بودیم

8. Police forces will exchange ideas on cracking crime.
[ترجمه ترگمان]نیروهای پلیس ایده هایی را در رابطه با این جرم منتشر خواهند کرد
[ترجمه گوگل]نیروهای پلیس ایده های خود را در مورد جرایم ترک می کنند

9. They set off at a cracking pace.
[ترجمه ترگمان]به سرعت شروع به حرکت کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت در حال تکان خوردن بودند

10. She's cracking up under the strain.
[ترجمه ترگمان]زیر فشار قرار گرفته
[ترجمه گوگل]او تحت فشار قرار دارد

11. He began cracking open big blue tins of butter cookies and feeding the dogs on his route.
[ترجمه ترگمان]شروع به شکستن قوطی های درشت آبی شیرینی کرد و به سگ ها در مسیرش غذا داد
[ترجمه گوگل]او شروع به گشاد کردن قلع های آبی بزرگ کوکی های کره ای و تغذیه سگ ها در مسیر خود کرد

12. I was beginning to think I was cracking up!
[ترجمه ترگمان]کم کم داشتم فکر می کردم که دارم از خواب پا میشم
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به فکر کردن به من شدید!

13. In a voice cracking with emotion, he announced the death of his father.
[ترجمه ترگمان]با صدایی که از فرط هیجان به گوش می رسید، مرگ پدرش را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]او با صدای تکاندهنده با احساسات، مرگ پدرش را اعلام کرد

14. The government is cracking down on misleading food labelling.
[ترجمه ترگمان]دولت بر روی برچسب گذاری مواد غذایی گمراه کننده سختگیری می کند
[ترجمه گوگل]دولت بر برچسب برچسب زدن مواد غذایی گمراه شده است

15. Fred keeps cracking rude jokes with the guests.
[ترجمه ترگمان]فرد با میهمانان شوخی می کند
[ترجمه گوگل]فرد فریاد می زند جوک های بی رحمانه با مهمانان

a cracking good film

یک فیلم معرکه


پیشنهاد کاربران

ترک خوردن

شکستن

ترک خوردگی

خدشه دار ، my voice is cracking صدام خروسی شده


کلمات دیگر: