1. dissipation factor
ضریب اتلاف
2. the dissipation of ignorance
از بین رفتن جهالت
3. the dissipation of one's time
اتلاف وقت خود
4. the dissipation of the clouds
برطرف شدن ابرها
5. the dissipation of the enemy's forces
پراکندگی نیروهای دشمن
6. he plunged himself into dissipation
در عیش و عشرت غوطه ور شد.
7. to waste one's life in dissipation
عمر خود را به هرزگی تلف کردن
8. She was enervated from dissipation.
[ترجمه ترگمان]دیگر از هدر رفتن حالت تهوع پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]او از اتلاف وقت غفلت شد
9. He abjured his religion/his life of dissipation.
[ترجمه ترگمان]از مذهب خود توبه کرد \/ عمر خود را هدر داد
[ترجمه گوگل]او دین خود را / زندگی خود را از بین برد
10. From the destruction and the dissipation of energy, more complex forms came into being.
[ترجمه ترگمان]از ویرانی و اتلاف انرژی، اشکال پیچیده تر به وجود آمد
[ترجمه گوگل]از تخریب و از بین بردن انرژی، اشکال پیچیده ای شکل گرفت
11. A heavy coat makes heat dissipation difficult.
[ترجمه ترگمان]پوشش ضخیم باعث می شود تا اتلاف گرما دشوار شود
[ترجمه گوگل]یک پوشش سنگین باعث می شود که گرما از بین برود
12. At Eschede the almost instantaneous dissipation of kinetic energy was bound to cause massive damage.
[ترجمه ترگمان]حداقل انرژی جنبشی که در آن ایجاد شده بود به علت آسیب عظیم جنبشی بود که به سرعت ایجاد شده بود
[ترجمه گوگل]در Eschede، تخلیه تقریبا لحظه ای انرژی جنبشی، موجب خسارت عظیم شد
13. Low dissipation factor, high ripple current.
[ترجمه ترگمان]ضریب اتلاف کم، جریان موج بلند
[ترجمه گوگل]فاکتور تخلیه کم، جریان موجی بالا
14. From complementarity principle we build up dissipation mechanics in this paper.
[ترجمه ترگمان]از اصل تمامیت، ما مکانیک اتلاف را در این مقاله می سازیم
[ترجمه گوگل]از اصل تکمیل، ما در این مقاله مکانیک تخلیه را ایجاد می کنیم
15. Hair fiber is very low thermal conductivity, heat dissipation is not easy.
[ترجمه ترگمان]فیبر مو رسانایی حرارتی بسیار پایینی دارد و اتلاف گرما آسان نیست
[ترجمه گوگل]الیاف مو بسیار کم هدایت حرارتی است، اتلاف گرما آسان نیست