کلمه جو
صفحه اصلی

etching


معنی : قلم زنی
معانی دیگر : نقش اندازی، حکاکی، کنده کاری، (صفحه یا هر چیز حکاکی شده) نقش افکنه، کنده کاری شده

انگلیسی به فارسی

قلم‌زنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art, act, or process of making designs, lettering, or the like in hard material by cutting or eating away, esp. with acid.

(2) تعریف: a print made by using an etched metal plate.

• process of creating an image on metal or other surfaces by means of an acid; print taken from an etched plate (i.e. on paper)
an etching is a picture printed from a metal plate that has had a design cut into it.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] حک کردن (با اسید)
[عمران و معماری] کنده کاری
[برق و الکترونیک] زدایش حذف بخشهای نامطلوب فلز یا نیمه رسانا با استفاده از واکنش شیمیایی یا الکترولیتی . - لایه گذاری، حک کردن
[نساجی] خوردگی
[ریاضیات] حک کاری، حکاکی، تیزابکاری
[پلیمر] حکاکی، خورندگی نامنظم سطحی، سیاه قلمکاری، ایجاد گروه قطبی

مترادف و متضاد

قلم زنی (اسم)
etching

art created by carving


Synonyms: engraving, impression, imprint, inscription, mezzotint, photoengraving, photogravure, print, reproduction, rotogravure, transferring


جملات نمونه

1. Winter is an etching, spring a watercolor, summer an oil painting and autumn a mosaic of them all.
[ترجمه ترگمان]زمستان یک نقاشی حکاکی شده، فصل بهار، نقاشی روغن و پاییز است
[ترجمه گوگل]زمستان اچ، بهار یک آبرنگ، تابستان نقاشی روغن و پاییز یک موزاییک از همه آنها است

2. Hanging on the wall was a fine etching of the church.
[ترجمه ترگمان]دیوار آویخته بر دیوار حک زیبایی کلیسا بود
[ترجمه گوگل]آویزان بر روی دیوار، اچ کلیسا بود

3. Hydrofluoric acid is the etching agent for silicate-rich rocks; carbonates can be etched with various weak acids.
[ترجمه ترگمان]اسید Hydrofluoric عامل حکاکی روی سنگ سیلیکات غنی است و carbonates را می توان با اسیده ای ضعیف مختلف حکاکی کرد
[ترجمه گوگل]اسید هیدروفلوئوریک عامل اچینگ برای سنگهای غنی از سیلیکات است کربنات ها را می توان با اسیدهای ضعیف مختلف استخراج کرد

4. Insurance companies sometimes offer free window etching for motor policy holders.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه گاهی اوقات برای دارندگان سیاست موتور به طور رایگان کار می کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه گاهی اچ کردن پنجره های رایگان برای صاحبان موتور را ارائه می دهند

5. He is busy etching.
[ترجمه ترگمان]او مشغول حک و حکاکی است
[ترجمه گوگل]او اچینگ مشغول است

6. Etching - dip a cocktail stick in lemon juice or vinegar and scratch away the colour when the dyed egg is cold.
[ترجمه ترگمان]حک کردن یک چوب کوکتل در آب لیمو و یا سرکه و پاک کردن رنگ وقتی که تخم مرغ رنگ شده سرد است
[ترجمه گوگل]اچینگ - یک چوب کوکتل را در آب لیمو یا سرکه فرو کنید و زمانی که تخم مرغ رنگ شده سرد است رنگ را خراشیده کنید

7. The patterns formed by the processes of etching and/or evaporation of the conductor make the electrical circuitry of the integrated circuit.
[ترجمه ترگمان]الگوهای حکاکی شده توسط فرایندهای حک و \/ یا تبخیر هادی، مدار الکتریکی مدار مجتمع را می سازند
[ترجمه گوگل]الگوهای ایجاد شده توسط فرایندهای اچینگ و / یا تبخیر هادی باعث ایجاد مدار الکتریکی مدار مجتمع می شود

8. Weak etching gives a thin, patchy stain.
[ترجمه ترگمان]زدایش ضعیف یک لکه کوچک و تکه تکه می دهد
[ترجمه گوگل]اچینگ ضعیف رنگ لکه نازک و ضخیم دارد

9. Usually the surface requires some preparation, often etching, to receive and retain the precipitate.
[ترجمه ترگمان]معمولا این سطح مستلزم آماده سازی، اغلب حکاکی، دریافت و حفظ رسوب است
[ترجمه گوگل]معمولا سطح نیاز به آماده سازی، اغلب اچ، برای دریافت و حفظ رسوب است

10. When engraving was developed or etching was developed, engraving sort of, a lot of people lost interest in engraving.
[ترجمه ترگمان]حکاکی شده یا حکاکی شده بود، حکاکی شده بود، بسیاری از مردم علاقه خود را به حکاکی از دست داده بودند
[ترجمه گوگل]هنگامی که حکاکی شد یا اچینگ توسعه یافت، نوع حکاکی کردن، بسیاری از مردم علاقه به حکاکی را از دست دادند

11. A white flame roared up, etching the room in black and white.
[ترجمه ترگمان]شعله سفیدی در اتاق حک مفرما شد و اتاق را با سیاه و سفید حک کرد
[ترجمه گوگل]شعله سفید ریش شد و اتاق را به رنگ سیاه و سفید خیس کرد

12. Etching such a polished surface gives a relief which is more subtly fabric selective than etches controlled by an imperfect surface.
[ترجمه ترگمان]حک کردن چنین سطح صیقل آوری به نوعی آرامش می دهد که more دقیق تر از سطوحی است که با سطوح ناکامل کنترل می شود
[ترجمه گوگل]اچینگ کردن چنین سطح جلا داده شده را تسکین می دهد که ظریف ترین پارچه انتخابی تر از اچ کنترل شده توسط یک سطح ناقص است

13. A simple chemical etching method was developed for fabricating the super - hydrophobic surface on polycrystalline aluminum alloy.
[ترجمه ترگمان]یک روش زدایش ساده برای ساخت سطح فوق آبگریز در آلیاژ آلومینیوم polycrystalline ساخته شد
[ترجمه گوگل]یک روش ساده اچینگ شیمیایی برای ساخت سطح فوق العاده هیدروفوب بر روی آلیاژ آلومینیوم پلی کریستالی تولید شده است

14. Through the etching process, a silicon mold with smooth sidewall can be got.
[ترجمه ترگمان]از طریق فرآیند حک، یک قالب سیلیکونی با جداره نرم می تواند بدست آید
[ترجمه گوگل]از طریق فرایند اچینگ، یک قالب سیلیکونی با صاف کردن صاف می توان دریافت کرد

پیشنهاد کاربران

هک شده

an etching technique used exclusively by Picasso


کلمات دیگر: