1. divergence from scientific norms
انحراف از معیارهای علمی
2. a growing divergence of interests between the two countries
اختلاف رو به تزاید منافع آن دو کشور
3. an angle is formed by the divergence of two straight lines
در اثر واگرایی دو خط مستقیم زاویه تشکیل می شود.
4. There'sa substantial divergence of opinion within the party.
[ترجمه ترگمان]در این مهمانی نظر substantial در میان است
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر قابل توجهی در حزب وجود دارد
5. Recently published figures show a divergence from previous trends.
[ترجمه ترگمان]ارقامی که به تازگی منتشر شده اند، واگرایی از رونده ای قبلی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آمارهای به تازگی منتشر شده حاوی تفاوت هایی از روند قبلی است
6. The divergence between the incomes of the rich and the poor countries seems to be increasing.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که واگرایی بین درآمد کشورهای فقیر و فقیر در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اختلاف بین درآمد کشورهای ثروتمند و فقیر افزایش می یابد
7. This divergence tells us nothing about racial differences.
[ترجمه ترگمان]این واگرایی هیچ چیز در مورد تفاوت های نژادی به ما نمی گوید
[ترجمه گوگل]این واگرایی چیزی درباره تفاوت های نژادی به ما نمی دهد
8. The final divergence between score and quarto proves to be more imaginary than real.
[ترجمه ترگمان]اختلاف نهایی بین امتیاز و quarto ثابت می کند که واقعی تر از واقعیت است
[ترجمه گوگل]انحراف نهایی بین نمره و quarto ثابت می شود بیشتر خیالی از واقعی است
9. This model would obviously allow for contradiction and divergence but would be one of mobile equilibrium with positive indications.
[ترجمه ترگمان]این مدل مشخصا اجازه تقابل و واگرایی را می دهد اما یکی از تعادل همراه با نشانه های مثبت است
[ترجمه گوگل]این مدل بدیهی است که به تناقض و واگرایی اجازه می دهد اما یکی از تعادل تلفن همراه با نشانه های مثبت است
10. Despite their racial and religious divergence, he and Omar worked closely together running the caravan.
[ترجمه ترگمان]با وجود واگرایی نژادی و مذهبی آن ها، او و عمر با هم کاری یکدیگر کاروان را اداره می کردند
[ترجمه گوگل]علیرغم اختلافات نژادی و مذهبی او و عمر با همکاری کاروان کار می کردند
11. Indeed it is its very innateness, given sufficient divergence between different languages, that make such counterexamples seem possible.
[ترجمه ترگمان]در واقع، با توجه به واگرایی کافی بین زبان های مختلف، به نظر می رسد که چنین counterexamples ممکن است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این بسیار ذاتی بودن آن است، با توجه به اختلاف کافی بین زبان های مختلف، که چنین نمونه های مخالف را ممکن می سازد
12. Can anyone explain the divergence of theory and advice?
[ترجمه ترگمان]آیا کسی می تواند واگرایی نظریه و پند را توضیح دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی می تواند واکنش تئوری و مشاوره را توضیح دهد؟
13. a divergence of opinion.
[ترجمه ترگمان]a of
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر
14. The convention in the divergence theorem is that we orient the surface with a normal vector pointing always outwards.
[ترجمه ترگمان]در قضیه دیورژانس، این است که ما سطح را با یک بردار معمولی که همیشه به سمت بیرون اشاره می کند، جهت می دهیم
[ترجمه گوگل]کنوانسیون در قضیه واگرایی این است که ما سطح را با یک بردار طبیعی هدایت می کنیم که همیشه بیرون است