کلمه جو
صفحه اصلی

combustible


معنی : محترق، احتراق پذیر، سوزا، قابل تحریک و برانگیختنی
معانی دیگر : سوخت پذیر، قابل احتراق، سوختنی، پدپود، ماده ی بسیار آتشگیر (مانند بنزین)

انگلیسی به فارسی

سوزا، احتراق‌پذیر، قابل‌تحریک و برانگیختنی


قابل احتراق، احتراق پذیر، محترق، سوزا، قابل تحریک و برانگیختنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: able to ignite and burn; flammable.
متضاد: incombustible, noncombustible

(2) تعریف: excitable; volatile.
اسم ( noun )
مشتقات: combustibly (adv.), combustibility (n.)
• : تعریف: a flammable substance.
متضاد: incombustible

• explosive, something which burns easily, highly flammable substance
burns easily, highly flammable
something that is combustible catches fire and burns easily; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- سوخت پذیر، قابل احتراق، سوختنی، سوزا، پدپود 2- ماده ى بسیار آتشگیر (مانند بنزین )
[مهندسی گاز] احتراق پذیر، قابل احتراق

مترادف و متضاد

محترق (صفت)
burning, torrid, inflammable, combustible, explosive

احتراق پذیر (صفت)
combustible

سوزا (صفت)
combustible

قابل تحریک و برانگیختنی (صفت)
combustible

able to be exploded


Synonyms: burnable, comburent, combustive, explosive, fiery, firing, flammable, ignitable, incendiary, inflammable, kindling, volatile


Antonyms: noncombustible, nonexplosive


جملات نمونه

1. to dilute combustible gases with carbon dioxide
گازهای آتش گیر را با دی اکسیدکربن رقیق کردن

2. gasoline is highly combustible
بنزین بسیار قابل اشتعال است.

3. Patriotism: Combustible rubbish ready to the torch of any one ambitious to illuminate his name.
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی: combustible که برای روشن کردن نام خود برای روشن کردن نامش آماده است
[ترجمه گوگل]پدرسالاری زباله های قابل احتراق آماده به مشعل هر یک بلند پروازانه برای روشن کردن نام خود را

4. We mustn't take combustible goods aboard.
[ترجمه ترگمان]ما نباید کالاها را به کشتی ببریم
[ترجمه گوگل]ما نباید کالاهای قابل احتراق را در کنار یکدیگر حمل کنیم

5. It was surrounded with heaps of combustible materials.
[ترجمه ترگمان]آن را با انبوهی از مواد قابل اشتعال احاطه کرده بودند
[ترجمه گوگل]با شمعهای مواد قابل احتراق احاطه شده بود

6. We must not take combustible goods aboard.
[ترجمه ترگمان]ما نباید کالاها را به کشتی ببریم
[ترجمه گوگل]ما نباید کالاهای قابل احتراق را در کنار یکدیگر حمل کنیم

7. Indeed, no single episode combines as many combustible elements as this one.
[ترجمه ترگمان]در واقع، هیچ اپیزود واحدی به اندازه این یک از اجزای قابل احتراق وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در واقع، هیچ episode تنها ترکیبی از عناصر قابل احتراق به عنوان این است

8. It contained a substantial amount of combustible materials, said a fire officer.
[ترجمه ترگمان]افسر آتش گفت: حاوی مواد قابل اشتعال بود
[ترجمه گوگل]یک مامور آتش نشانی گفت که این مقدار قابل توجهی از مواد قابل احتراق بود

9. Others in the plane were smoking, and a combustible situation might arise.
[ترجمه ترگمان]بقیه در هواپیما سیگار می کشیدند و یک وضعیت قابل احتراق وجود داشت
[ترجمه گوگل]دیگران در هواپیما سیگار کشیدند و یک وضعیت قابل احتراق ممکن است ایجاد شود

10. The general rule is that the more combustible your wall is, the greater distance it has to be away from the boundary.
[ترجمه ترگمان]قاعده کلی این است که هرچه دیوار شما احتراق بیشتری داشته باشد، فاصله بیشتری باید از مرز فاصله داشته باشد
[ترجمه گوگل]قاعده کلی این است که دیوار شما بیشتر قابل احتراق است، فاصله بیشتری از دور از مرز است

11. Together, they showcase his combustible bop chops and sublime ballad skills, as well as his meteoric rise to prominence.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو با هم chops combustible و مهارت های sublime عالی خود را به نمایش می گذارند و همچنین درخشش خورشید را نیز به نمایش می گذارند
[ترجمه گوگل]با هم، آنها نشان می دهد شستشو های قابل احتراق BOP و مهارت های فوق العاده باددل، و همچنین افزایش شهاب سنگ خود را به برجسته

12. Don't smoke near combustible materials.
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی مواد قابل اشتعال سیگار نکشید
[ترجمه گوگل]در نزدیکی مواد قابل احتراق سیگار نکشید

13. Having more combustible straw around only means more fuel for the arsonist.
[ترجمه ترگمان]داشتن یه علف دیگه در این اطراف فقط به معنی سوخت برای آتش افروزی هست
[ترجمه گوگل]داشتن کاه های قابل احتراق در اطراف فقط به معنای سوخت بیشتری برای افراد متخلف است

14. During Spring Festivals, taking combustible and explosive goods abroad is strictly prohibited!
[ترجمه ترگمان]در طی جشن های بهاره، گرفتن کالاهای قابل اشتعال و مواد منفجره در خارج از کشور به شدت ممنوع است
[ترجمه گوگل]در طول جشنواره بهار، اخذ کالاهای قابل احتراق و مواد منفجره در خارج از کشور به شدت ممنوع است!

Gasoline is highly combustible.

بنزین بسیار قابل اشتعال است.


پیشنهاد کاربران

اشتعال پذیر



کلمات دیگر: