کلمه جو
صفحه اصلی

experimental


معنی : تجربی، ازمایشی
معانی دیگر : آزمایشی، آزمونی، به منظور امتحان کردن چیزی، امتحانی، آروینی، آزمونگرانه

انگلیسی به فارسی

آزمایشی، تجربی


ازمایشی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: experimentally (adv.)
(1) تعریف: of or related to a test, trial, or experiment.
مشابه: trial

- the fields of experimental and clinical medicine
[ترجمه ترگمان] زمینه های پزشکی بالینی و بالینی را
[ترجمه گوگل] زمینه های پزشکی تجربی و بالینی

(2) تعریف: of the nature or character of an experiment.
مشابه: avant-garde

- an experimental airplane
[ترجمه ترگمان] یک هواپیمای آزمایشی
[ترجمه گوگل] یک هواپیما آزمایشی

• of or pertaining to an experiment, empirical, speculative, exploratory
something that is experimental uses new ideas or methods to see how they work.
experimental also means relating to scientific experiments.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تجربی، آزمایشی، آزمونی، به منظور امتحان کردن چیزى، امتحانی، آروینی، آزمونگرانه، خطای آزمایش
[برق و الکترونیک] تجربی
[نساجی] تجربی - آزمایشی
[ریاضیات] آزمایش، تجربه ای، تجربی، آزمایشی
[پلیمر] تجربی، آزمایشگاهی، بخش تجربی
[آمار] آزمایشی

مترادف و متضاد

تجربی (صفت)
empiric, experimental, empirical, experiential, tentative

ازمایشی (صفت)
pilot, empiric, experimental, empirical, tentative, testable, probative, probatory

exploratory


Synonyms: beginning, developmental, empirical, experiential, first stage, laboratory, momentary, on approval, pilot, preliminary, preparatory, primary, probationary, provisional, speculative, temporary, tentative, test, trial, trial-and-error, unconcluded, under probation, unproved


Antonyms: proven, tested, tried


جملات نمونه

1. experimental sciences
علوم تجربی

2. an experimental project
پروژه ی آزمایشی (نمونه)

3. an experimental school
مدرسه ی آزمایشی

4. the emission of experimental signals toward nearby stars
ارسال علایم آزمایشی به سوی ستاره های نزدیک

5. The equipment is still at the experimental stage.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات هنوز در مرحله آزمایشی قرار دارند
[ترجمه گوگل]تجهیزات هنوز در مرحله آزمایشی قرار دارند

6. The experimental farm is near the waterpower station.
[ترجمه ترگمان]مزرعه آزمایشی نزدیک ایستگاه waterpower است
[ترجمه گوگل]مزرعه آزمایشی نزدیک ایستگاه آبزی است

7. The experimental plot was'parceled out to the students.
[ترجمه ترگمان]نقشه تجربی برای دانشجویان طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]طرح آزمایشی به دانش آموزان منتقل شد

8. The technique is experimental, but the list of its practitioners is growing.
[ترجمه ترگمان]این روش تجربی است، اما فهرست افراد حرفه ای آن در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]این تکنیک تجربی است، اما لیست تمرینکنندگان آن در حال رشد است

9. The technique is still at the experimental stage. It hasn't been fully developed yet.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک هنوز در مرحله تجربی است هنوز به طور کامل توسعه نیافته است
[ترجمه گوگل]این تکنیک هنوز در مرحله آزمایشی است هنوز کامل نشده است

10. This trip will be only experimental.
[ترجمه ترگمان]این سفر تنها آزمایشی خواهد بود
[ترجمه گوگل]این سفر تنها تجربی است

11. The samples are heated under experimental conditions.
[ترجمه ترگمان]نمونه ها تحت شرایط آزمایشگاهی گرم می شوند
[ترجمه گوگل]نمونه ها تحت شرایط آزمایشگاهی گرم می شوند

12. The experimental car certainly stole the limelight at the motor show.
[ترجمه ترگمان]ماشین آزمایشی به طور حتم توجه را به نمایش موتور جلب کرد
[ترجمه گوگل]خودروی آزمایشی قطعا در نمایش موتور نمایشگر را دزدیده است

13. Her poems are modishly experimental in style and recondite in subject-matter.
[ترجمه ترگمان]شعرهای او به سبک و recondite در موضوع مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اشعار او به لحاظ تجربی در سبک و تجربیات موضوعی هستند

14. A lot of experimental theatre is too way-out for me.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از تئاتر تجربی برای من خیلی تنگ است
[ترجمه گوگل]بسیاری از تئاتر تجربی برای من بسیار راه است

15. Previously, MacGregor used experimental methods to analyse the stresses.
[ترجمه ترگمان]قبلا، MacGregor از روش های تجربی برای آنالیز تنش ها استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پیش از این، MacGregor از روش های تجربی برای تجزیه و تحلیل تنش ها استفاده کرد

an experimental project

پروژه‌ی آزمایشی (نمونه)


an experimental school

مدرسه‌ی آزمایشی


پیشنهاد کاربران

تجربی
آزمایشگاهی
آزمایشی

تجربی، ازمایشی

تجربی

آزمایشگاهی


کلمات دیگر: