کلمه جو
صفحه اصلی

fragrance


معنی : عطر، رایحه و عطر، بوی خوش، چیز معطر
معانی دیگر : رایحه

انگلیسی به فارسی

بوی خوش، عطر، رایحه وعطر، چیز معطر


عطر، رایحه و عطر، بوی خوش، چیز معطر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state of being fragrant.
مترادف: redolence
مشابه: aroma, perfume

(2) تعریف: a pleasant smell.
مترادف: bouquet, perfume, scent
متضاد: stench, stink
مشابه: aroma, attar, incense, odor, smell

• pleasant aroma, sweet scent
you can refer to a sweet or pleasant smell as a fragrance.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- بوى خوش، رایحه 2- خوشبویی، گل بویی (fragrancy هم می نویسند)

مترادف و متضاد

عطر (اسم)
aroma, perfume, fragrance, scent, odor, attar, redolence, essential oil

رایحه و عطر (اسم)
fragrance

بوی خوش (اسم)
perfume, fragrance

چیز معطر (اسم)
fragrance

pleasant odor


Synonyms: aroma, aura, balm, bouquet, incense, perfume, redolence, scent, smell, spice


Antonyms: stench, stink


جملات نمونه

1. fragrance emanates from flowers
بوی خوش از گل ها برمی خیزد.

2. the fragrance of a rose
بوی خوش گل سرخ

3. the fragrance of wild blooms
رایحه ی گل های وحشی

4. . . . (because) your fragrance has intoxicated me
. . . که از بوی دلاویز تو مستم

5. . . . where shall we find the fragrance of the rose; in the rose water
. . . بوی گل از چه بجوییم از گلاب

6. The flowers are chosen for their delicate fragrance.
[ترجمه ترگمان]گل ها به خاطر بوی لطیف آن ها انتخاب می شوند
[ترجمه گوگل]گل ها برای عطر و طعم خاص خود انتخاب می شوند

7. This perfume has a light, fresh fragrance.
[ترجمه ترگمان]این عطر یک عطر و عطر تازه دارد
[ترجمه گوگل]این عطر دارای نور، عطر تازه است

8. Beauty without virtue is a rose without fragrance.
[ترجمه ترگمان]زیبایی عاری از فضیلت یک رز بدون عطر است
[ترجمه گوگل]زیبایی بدون فضیلت گل رز بدون عطر است

9. Elizabeth David enthuses about the taste, fragrance and character of Provencal cuisine.
[ترجمه ترگمان]الیزابت دیوید enthuses در مورد مزه، عطر و ویژگی های آشپزی پرووانس صحبت کرد
[ترجمه گوگل]الیزابت دیوید در مورد طعم و مزه، عطر و شخصیت غذاهای پروانکل مشتاق است

10. It quickly became the most popular men's fragrance in the world.
[ترجمه ترگمان]به سرعت تبدیل به fragrance مرد در دنیا شد
[ترجمه گوگل]این به سرعت تبدیل به محبوب ترین عطر مردانه در جهان شد

11. This new fragrance has woody notes.
[ترجمه ترگمان]این عطر جدید notes چوبی دارد
[ترجمه گوگل]این عطر جدید دارای یادداشت های چوبی است

12. The flowers gave off a sweet fragrance.
[ترجمه ترگمان]گل ها بوی خوش می داد
[ترجمه گوگل]گل ها یک عطر خوش طعم دادند

13. They are about to launch their first fragrance for men.
[ترجمه ترگمان]آن ها در شرف پرتاب اولین بوی خود برای مردان هستند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند اولین عطر خود را برای مردان عرضه کنند

14. This flower gives out fragrance.
[ترجمه ترگمان]این گل بوی خوش می دهد
[ترجمه گوگل]این گل عطر را می دهد

the fragrance of a rose

بوی خوش گل سرخ


... (because) your fragrance has intoxicated me

... که از بوی دلاویز تو مستم


پیشنهاد کاربران

1 - رایحه 2 - عطر هم معنی:scent

عطر , رایحه

– the delicate fragrance of roses
– the fragrance of spring flowers
– This new fragrance has woody notes
– This perfume has a light, fresh fragrance


کلمات دیگر: