کلمه جو
صفحه اصلی

deferential


معنی : باحرمت، از روی احترام
معانی دیگر : با ادب، مودب، با ملاحظه، احترام آمیز، تکریم آمیز، محترمانه

انگلیسی به فارسی

باحرمت، محترمانه، از روی احترام


احترام، باحرمت، از روی احترام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: deferentially (adv.)
• : تعریف: characterized by or showing deference; respectfully submissive.
متضاد: impudent, insolent, saucy
مشابه: humble

- He'd done a lot to further the careers of his sons, and he expected deferential treatment because of it.
[ترجمه ترگمان] او کاره ای زیادی برای انجام دادن کاره ای پسرانش انجام داده بود و انتظار داشت که با احترام بیشتری رفتار کند
[ترجمه گوگل] او برای انجام دادن کارهای فرزندانش تلاش زیادی کرده است و از این رو انتظار دارد که رفتار محرمانه ای داشته باشد

• respectful, showing honor
a deferential person is polite and respectful.

مترادف و متضاد

با حرمت (صفت)
deferential

از روی احترام (صفت)
deferential

respectful, considerate


Synonyms: civil, complaisant, courteous, disarming, duteous, dutiful, ingratiating, ingratiatory, insinuating, insinuative, obedient, obeisant, obsequious, polite, regardful, reverential, saccharine, silken, silky, submissive


Antonyms: arrogant, disobedient, disrespectful, immodest, impolite, inconsiderate, noncompliant


جملات نمونه

1. when it came to older people he assumed a deferential attitude
روش او با اشخاص مسن تر احترام آمیز بود.

2. They like five-star hotels and deferential treatment.
[ترجمه ترگمان]آن ها به هتل های پنج ستاره و محترمانه برخورد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها دوست دارند هتل های پنج ستاره و درمان محرمانه

3. She is always extremely deferential to/towards anyone in authority.
[ترجمه ترگمان]او همیشه نسبت به هر کسی که در قدرت باشد احترام زیادی قائل است
[ترجمه گوگل]او همیشه بسیار محترمانه نسبت به هرکسی که در اختیار دارد، احترام قائل است

4. It is Carney, though, deferential but persistent, who does most of the questioning.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کارنی است که محترمانه اما سمج است و بیشتر سوالات را زیر سوال می برد
[ترجمه گوگل]این کارنی، با این حال، محرک اما پایدار است، که بسیاری از پرسش ها را انجام می دهد

5. Members of the public are less deferential, better informed, and more litigious than they used to be.
[ترجمه ترگمان]افراد جامعه کم تر مودبانه، بهتر و more از سابق هستند
[ترجمه گوگل]اعضای عمومی کمتر محرمانه، آگاهانه تر و غیر قانونی تر از آن هستند که مورد استفاده قرار می گیرند

6. Each time he begins with a deferential tone, she disconnects the call and makes him start again.
[ترجمه ترگمان]هر بار که با لحنی مودبانه شروع می کند، زنگ تلفن را جدا می کند و دوباره از نو شروع می کند
[ترجمه گوگل]هر زمانی که او با صدای محبت آمیز شروع می کند، تماس را قطع می کند و او را دوباره شروع می کند

7. Most professionals were a deferential, biddable lot.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد حرفه ای احترام زیادی داشتند
[ترجمه گوگل]اکثر حرفه ای ها یک مقدار بسیار محرمانه و قابل قبول بودند

8. All the waiters were suave and deferential, but her waiter had an edge.
[ترجمه ترگمان]همه پیشخدمت ها مودب و مودب بودند، اما پیشخدمت گوشه لبش را گرفته بود
[ترجمه گوگل]تمام پیشخدمت ها محکم و محترم بودند، اما پیشخدمت او لبه داشت

9. Richard, of course, never deferential, never awed, totally fearless, just played the other way flat out!
[ترجمه ترگمان]ریچارد، البته، هیچ وقت از روی احترام نبود، هیچ وقت از ترس و ترس نبود، فقط راه دیگری را در پیش گرفت
[ترجمه گوگل]ریچارد، البته، هرگز محبت آمیز، هیچوقت دلسرد نشود، کاملا بی تفاوتی، فقط راه دیگری را از هم جدا کرد!

10. Until she won their trust their manners were deferential, identical to the old-fashioned manners of her own youth.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به آن ها اعتماد نداشت، رفتارش مودبانه بود، عین آداب و رسوم دوران جوانی اش
[ترجمه گوگل]تا زمانی که اعتماد به نفس آنها را به دست آورد، رفتارهایشان محبت آمیز بود، همانند رفتارهای قدیم جوانانش

11. And that a few deferential protestations would take the edge from her displeasure.
[ترجمه ترگمان]و چند نفر با احترام از وی ناراضی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]و این چندین اعترافات محرمانه از نگرانی او ناراحت می شود

12. He was very deferential. He was not trying to insinuate himself.
[ترجمه ترگمان]او بسیار محترمانه رفتار می کرد سعی نمی کرد خودش را تحمیل کند
[ترجمه گوگل]او خیلی محبت آمیز بود او سعی نکرد تا خودش را بکشد

13. I am deferential and respectful in the presence of artists.
[ترجمه ترگمان]من به حضور هنرمندان احترام می گذارم و احترام می گذارم
[ترجمه گوگل]من در حضور هنرمندان محترم و محترم هستم

14. He is deferential to his superiors.
[ترجمه ترگمان]به مافوق خود احترام می گذارد
[ترجمه گوگل]او به فرماندهان او احترام می گذارد

When it came to older people he assumed a deferential attitude.

روش او با اشخاص مسن‌تر احترام‌آمیز بود.


پیشنهاد کاربران

متغیر

باحرمت ، احترامانه
Worth keeping the respect

محترم


کلمات دیگر: