کلمه جو
صفحه اصلی

dandruff


معنی : شوره سر
معانی دیگر : شوره ی سر، پوسته، سبوسه

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: dandruffy (adj.)
• : تعریف: a thin crust that forms on the scalp and is shed in flaky particles.

• thin dry scales of dead skin that form on the scalp
dandruff refers to the small white pieces of dead skin in someone's hair.

مترادف و متضاد

Synonyms: flakes, seborrhea


شوره سر (اسم)
scruff, dander, dandruff, scurf, shale

scurf


جملات نمونه

1. akbar agha has dandruff
سر اکبر آقا شوره دارد.

2. A dry scalp can lead to dandruff.
[ترجمه ترگمان]پوست سر خشک می تواند منجر به شوره سر شود
[ترجمه گوگل]پوست سر خشک می تواند منجر به شوره سر شود

3. This shampoo will cure your dandruff.
[ترجمه ترگمان] این شامپو dandruff رو درمان می کنه
[ترجمه گوگل]این شامپو شوره سر شما را درمان می کند

4. Every winter he has a problem with dandruff in his hair.
[ترجمه ترگمان]او هر زمستان با شوره سر در موهایش مشکل دارد
[ترجمه گوگل]هر زمستان او در موهایش شوره سر است

5. Dandruff is characterized by a scaly and sometimes itchy scalp.
[ترجمه ترگمان]Dandruff با یک پوست سر فلس دار و گاهی اوقات خارش پوست شناخته می شود
[ترجمه گوگل]شوره سر با پوستی و گاه خارش دار مشخص می شود

6. You can't mistake nits for dandruff.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید او را به خاطر dandruff dandruff اشتباه کنید
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید گیاهان هندی را برای شوره سر ببرید

7. That the dandruff flecks on his left shoulder formed the configuration of Ursa Major.
[ترجمه ترگمان]که شوره سر روی شانه چپش شکل خرس بزرگ را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]این که شوره سر در شانه چپ خود قرار دارد، پیکربندی Ursa Major را شکل می دهد

8. She brushed the flakes of dandruff from her shoulder.
[ترجمه ترگمان]ذرات dandruff سر را از روی شانه کنار زد
[ترجمه گوگل]او شستشوی های شوره سر از شانه خود را برداشت

9. When this process is accelerated, the result is dandruff.
[ترجمه ترگمان]وقتی این فرآیند تسریع می شود، نتیجه شوره سر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که این روند تسریع می شود، نتیجه شوره سر است

10. A flour-bomb of dandruff on his shoulders.
[ترجمه ترگمان]یک کیسه آرد از شوره سر روی شانه هایش
[ترجمه گوگل]یک بمب آفتاب از شوره سر بر روی شانه هایش

11. He has very bad dandruff.
[ترجمه ترگمان]شوره سر خیلی بدی دارد
[ترجمه گوگل]او شوره سر بسیار بد است

12. That when dames had dandruff, it was often just flakes from their hairspray.
[ترجمه ترگمان]این که وقتی dames به dandruff سر می زدند، اغلب از hairspray دانه های برف به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]وقتی که دیمن ها شوره سر داشتند، اغلب آنها فقط از لکه های اسپری استفاده می کردند

13. To cure dandruff, you massage the little spot just behind your big toenail.
[ترجمه ترگمان]برای درمان dandruff سر جای کوچیک ناخن انگشت پا تون رو ماساژ بده
[ترجمه گوگل]برای درمان شوره سر، شما کمی کوچک را فقط در پشت انگشت بزرگ خود ماساژ می دهید

14. My scalp is full of dandruff and itchy. Is there a cure?
[ترجمه ترگمان] پوست سرم پر از dandruff و میخاره درمانش وجود داره؟
[ترجمه گوگل]سر پوست من پر از شوره سر و خارش است آیا درمان وجود دارد؟

15. Dandruff, seborrhea, maybe just dry, itchy scalp.
[ترجمه ترگمان] dandruff \"،\" seborrhea \"، شاید خشک کردن پوست سرش خشک باشه\"
[ترجمه گوگل]شوره سر، سبوره، شاید پوست سر خشک و خارش دار باشد

Akbar Agha has dandruff.

سر اکبر آقا شوره دارد.


پیشنهاد کاربران

شوره سر

شوره ی سر - پوره های پوستی مرده ی سر انسان را شوره میگن


کلمات دیگر: