کلمه جو
صفحه اصلی

canalize


معنی : زه کشی کردن، لوله کشی کردن، ایجاد ابراه کردن
معانی دیگر : (انرژی و احساسات و غیره) هدایت و متمرکز کردن، آبراه کندن، کانال کشی کردن، تبدیل به آبراه کردن، نهرسازی

انگلیسی به فارسی

زه‌کشی کردن، نهر‌سازی، لوله‌کشی کردن، ایجاد آبراه کردن


کانالیزه کردن، زه کشی کردن، لوله کشی کردن، ایجاد ابراه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: canalizes, canalizing, canalized
مشتقات: canalization (n.)
(1) تعریف: to furnish with or convert into a canal or canals.

(2) تعریف: to make one or more canals or channels through.

(3) تعریف: to provide an outlet for or channel into a specific direction.

• make a canal; divert into another channel (also canalise)

مترادف و متضاد

زه کشی کردن (فعل)
drain, canalize

لوله کشی کردن (فعل)
pipe, canalize, plumb

ایجاد ابراه کردن (فعل)
canalize

جملات نمونه

1. Even hilly countries can be canalized.
[ترجمه ترگمان]حتی کشورهای پست هم می توانند canalized باشند
[ترجمه گوگل]حتی کشورهای هندی نیز می توانند کانال شوند

2. Thus it is required to canalize waterfront, construct ports, harness water channels, conform to the navigation rules, and protect waterfront ecological environment.
[ترجمه ترگمان]از این رو لازم است که اسکله canalize، بنادر ساخت، کانال های آب مهار شده، مطابق با قوانین جهت یابی، و حفاظت از محیط زیست ساحلی محافظت شود
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم است کانالیزاسیون آبشار، بنادر، کانال های آب بندی، مطابق با قوانین ناوبیری و حفاظت از زیست محیط زیستی دریاچه ای را تامین نمایند

3. They canalize their energies into charity work.
[ترجمه ترگمان]آن ها انرژی های خود را به کاره ای خیریه تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها انرژی خود را به کار خیریه می دهند

4. The developers were to canalize the city.
[ترجمه ترگمان]سازندگان قرار بود شهر را ویران کنند
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان قصد داشتند شهر را بسازند

5. Also with our food we help to make the necessary physical and energetical change to canalize the indigo frequency without problems.
[ترجمه ترگمان]همچنین با مواد غذایی ما به ایجاد تغییر فیزیکی و فیزیکی لازم برای محاسبه فرکانس نیل بدون مشکل کمک می کنیم
[ترجمه گوگل]همچنین با استفاده از غذا ما به ایجاد تغییرات فیزیکی و انرژی لازم برای تبدیل فرکانس Indigo بدون مشکل می پردازیم

They canalized the youth's discontent into revolution.

آنان نارضایتی جوانان را در جهت ایجاد انقلاب سوق دادند.


پیشنهاد کاربران

کَنالیدَن.


کلمات دیگر: