کلمه جو
صفحه اصلی

bard


معنی : شاعر، رامشگر، شاعر و آوازخوان، زرهاسب
معانی دیگر : چکامه نویس، (شعر قدیم سلت ها) نقال شعر، حماسه خوان، حماسه سرا، رامندی، چامه خوان، چکامه گر، چکامه سرا، شاعر و آوازخوان دوره گرد، (از ریشه ی عربی) زره اسب، (اسب را) زرهپوش کردن (barde هم می نویسند)، شاعر باستانی

انگلیسی به فارسی

زره اسب، شاعر (باستانی)، رامشگر، شاعر و آوازخوان


بارد، شاعر، رامشگر، شاعر و آوازخوان، زرهاسب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: bardic (adj.)
(1) تعریف: in ancient Celtic times, a person who composed and recited or sang epic poetry.

- The bard sang of ancient battles and conquests.
[ترجمه ترگمان] شاعر از نبرده ای کهن و فتوحات می خواند
[ترجمه گوگل] بورد آهنگ های باستانی و فتح را خوانده است

(2) تعریف: the English poet and dramatist William Shakespeare (prec. by the).

• singer, poet; wandering singer storyteller; piece of armor to protect or decorate horses
a bard is a poet; an old-fashioned or literary word.
some people refer to william shakespeare as the bard.

مترادف و متضاد

troubadour


شاعر (اسم)
bard, poet, minstrel, scop

رامشگر (اسم)
bard, jigger

شاعر و آوازخوان (اسم)
bard

زره اسب (اسم)
bard

Synonyms: versifier, minstrel, poet, strolling minstrel, balladeer, rhapsodist


جملات نمونه

1. The bard was fair, but she must teach them some court dances, Elizabeth thought.
[ترجمه ترگمان]الیزابت فکر کرد که bard منصفانه است، اما باید به آن ها چند تا رقص دربار یاد بدهد
[ترجمه گوگل]الیزابت فکر کرد که این خانم منصف بود ، اما باید بعضی از رقص های دربار را به آنها بیاموزد

2. I can be a bard, a philosopher, an actor.
[ترجمه ترگمان]می توانم یک شاعر، یک فیلسوف، یک بازیگر باشم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک بارد ، یک فیلسوف ، یک بازیگر باشم

3. Now he was the Bard of the Boulevard.
[ترجمه ترگمان]حالا او شاعر بلوار بود
[ترجمه گوگل]حالا او رئیس بلوار بود

4. Regardless, Bard said, the $ 1million experiment showed that large structures can be inflated in orbit.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، بارد گفت که یک آزمایش ۱ میلیون دلاری نشان داد که سازه های بزرگ می توانند در مدار باد کنند
[ترجمه گوگل]بدون توجه ، بارد گفت ، آزمایش 1 میلیون دلاری نشان داد که می توان ساختارهای بزرگ را در مدار تورم کرد

5. Representative David Bard of Pennsylvania proposed that the national government levy a tax on each slave imported.
[ترجمه ترگمان]نماینده دیوید Bard از پنسیلوانیا پیشنهاد کرد که دولت ملی مالیات بر هر برده وارد شده را وضع کند
[ترجمه گوگل]نماینده دیوید برد از پنسیلوانیا پیشنهاد كرد كه دولت ملی از هر برده وارداتی مالیات بگیرد

6. The House, unimpressed by Bard and Smilie, postponed consideration of the tax.
[ترجمه ترگمان]مجلس، که تحت تاثیر Bard و Smilie قرار نگرفته بود، بررسی مالیات را به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]مجلس ، تحت تأثیر برد و اسملی ، رسیدگی به مالیات را به تعویق انداخت

7. See the famous plays of the Bard performed by one of the world's greatest theatre companies.
[ترجمه ترگمان]به نمایش معروف of که توسط یکی از بزرگ ترین شرکت های تئاتری دنیا انجام شده است، مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]نمایش های معروف بارد را که یکی از بزرگترین شرکت های تئاتر جهان #39 اجرا کرده است ، مشاهده کنید

8. Mr. Serkin currently teaches at Bard College Conservatory of Music and the Longy School of Music.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر آقای Serkin در کنسرواتوار موسیقی Bard موسیقی و مدرسه موسیقی Longy تدریس می کند
[ترجمه گوگل]آقای سرکین در حال حاضر در هنرستان موسیقی کالج بارد و مدرسه موسیقی لانگی تدریس می کند

9. Harbin was as the Bard because of ice and snow.
[ترجمه ترگمان]Harbin به دلیل یخ و برف، Bard بود
[ترجمه گوگل]هاربین به دلیل یخ و برف مانند Bard بود

10. Lamartine was her favourite bard from the period when she first could feel.
[ترجمه ترگمان]Lamartine شاعر مورد علاقه اش را از زمانی که اولین بار می توانست احساس کند، داشت
[ترجمه گوگل]لامارتین از آن دوره که برای اولین بار احساس می کرد ، بند محبوب او بود

11. He is often called England's national poet and the "Bard of Avon".
[ترجمه ترگمان]او اغلب شاعر ملی انگلستان و \"بارد of\" است
[ترجمه گوگل]او را اغلب شاعر ملی #39 انگلستان می خوانند و \"بارد از آونکوت\" می گوید

12. I don't mind more Bard work.
[ترجمه ترگمان]برای من مهم نیست
[ترجمه گوگل]من #39 فکر نمی کنم بیشتر کار برد

13. The Folger library's Ziegler thinks the Bard had a more balanced view.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه Folger s فکر می کند که the دیدگاه متعادل تری دارد
[ترجمه گوگل]زيگلر ، كتابخانه 39 #فولگر ، فكر مي كند كه بار ديدگاه متعادل تري داشت

14. Check out our bard information page now!
[ترجمه ترگمان]حالا صفحه اطلاعات bard را بررسی کنید!
[ترجمه گوگل]اکنون صفحه اطلاعات باردی ما را بررسی کنید!

the bardic tradition

سنت حماسه‌سرایی


اصطلاحات

the Bard

شکسپیر


پیشنهاد کاربران

نوعی فیلتر است که برای سهولت جریان خون در داخل رگهای خونی قرار می گیرد


کلمات دیگر: