1. Yet patriotism is the easiest of declamatory prejudices.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وطن پرستی بیشتر از همه آن ها را با ذوق و شوق تبلیغ می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، وطن پرستی ساده ترین تعصبات آشکار است
2. The declamatory, repetitive, rhythmic prose of Ossian throbs with urgent sonorities and captivates the ear with its haunting incantations.
[ترجمه ترگمان]سرود عاشقانه، تکراری، موزون و موزون آوشن با sonorities مبرم و افسون کننده به گوش می رسد و گوش را با افسون فراموش نشدنی خود بر هم می زند
[ترجمه گوگل]داستان عامیانه، تکراری و ریتمیک عثمانی با صدای فوری و فریاد زدن گوش با نزاع های فریبنده اش می شود
3. A declamatory style used in opera and oratorio, similar to recitative but having greater melodic variation.
[ترجمه ترگمان]سبک declamatory که در اپرا و اوراتوریو به کار می رفت، شبیه به recitative بود، اما تنوع ملودی بیشتری داشت
[ترجمه گوگل]یک سبک اعلامیه ای که در اپرا و ارتزوری استفاده می شود، شبیه قرائت است اما دارای تنوع بیشتر melodic است
4. We looked last time at Saint Peter's declamatory speech in Lycidas, and we spent a lot of time on it.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که در سن پیتر با ذوق و شوق سخنرانی می کردند، ما وقت زیادی را روی آن صرف کردیم
[ترجمه گوگل]ما آخرین بار در سخنرانی سنت پیتر در Lycidas سخنرانی کردیم و ما زمان زیادی را صرف آن کردیم
5. I remember Jackson was more declamatory, in the Racine manner.
[ترجمه ترگمان]یادم هست که جکسون نسبت به \"ریسین\" با \"ریسین\" حرف می زد
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، جکسون در روش راسین بیشتر توضیح داد
6. So the studying of classical poem's declamatory teaching of middle school has more importance practical significance.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مطالعه شعر خواندن شعر کلاسیک در مدارس راهنمایی اهمیت کاربردی بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین مطالعه تدریس توصیفی شعر کلاسیک دبیرستان، اهمیت کاربردی بیشتری دارد
7. It was a declamatory literature.
[ترجمه ترگمان]ادبیات declamatory بود
[ترجمه گوگل]این یک ادبیات ادبی بود
8. This intrusion or invasion into the thick impasto of the declamatory surface is peculiarly poignant and suggestive.
[ترجمه ترگمان]این جسارت و تهاجم به قسمت انبوه آن چاه که آن ها را با آن ها هماهنگ کرده بود، به طرز عجیبی زننده و وسوسه کننده است
[ترجمه گوگل]این نفوذ و یا تهاجم به ضخامت ضخیم از سطح توصیف کننده، به طور خاص تند و تلخ است
9. The literature of a young and free people will of course be declamatory, and such, so far as it is yet developed, is the character of its own.
[ترجمه ترگمان]ادبیات یک ملت جوان و آزاد چنان با ذوق و ذوق حرف می زنند که تا به حال توسعه نیافته است، شخصیت خودش است
[ترجمه گوگل]ادبیات افراد جوان و آزاد، البته، توصیف کننده است، و تا آنجا که هنوز توسعه یافته است، شخصیت آن است
10. Rebels like Katharine Hamnett have made a name for bold, declamatory statements.
[ترجمه ترگمان]شورشیان مانند \"کاترین Hamnett\" نامی را برای بیانیه های شجاعانه و declamatory داده اند
[ترجمه گوگل]شورشیان مانند کاترین هانکت نامهایی برای بیانات جسورانه دارند
11. The later, post-World War II version of this genre featured explosive, distorted electric guitar work, thunderous drumming, and fierce, declamatory vocals.
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ بعد از جنگ جهانی دوم، نسخه دوم این ژانر مورد استفاده قرار گرفت، کار گیتار الکتریک را شکل داد، نواختن گیتار رعد و برق، و آواز خشن و بلند را تعریف کرد
[ترجمه گوگل]نسخه بعد از جنگ جهانی دوم از این ژانر، کارهای گیتار الکتریکی و انحصاری، درام های رعد و برق و سخنرانی شدید و تکراری را نشان داد
12. Declamation is a traditional method of reading in our country. Declamatory teaching is a traditional Chinese teaching method.
[ترجمه ترگمان]declamation یک روش سنتی خواندن در کشور ما است تدریس declamatory یک روش تدریس سنتی چینی است
[ترجمه گوگل]اعلان یک روش سنتی برای خواندن در کشور ما است تدریس تذکرات یک روش آموزش سنتی چینی است