کلمه جو
صفحه اصلی

capstan


معنی : چرخ تسمه، چرخ لنگر دوار، چرخ طناب
معانی دیگر : (در کشتی و غیره) گردونه ی لنگر، طناب چرخ، چرخ لنگر، دوار، مهار چرخ، لنگر بند، چر  طناب، چر  لنگر دوار

انگلیسی به فارسی

چرخ طناب، چرخ لنگر دوار


چرخ تسمه


سرقت، چرخ تسمه، چرخ لنگر دوار، چرخ طناب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vertical drum or post on a ship, rotated to hoist weights, such as an anchor, by winding in rope or cable.

(2) تعریف: the revolving spindle in a tape recorder around which magnetic tape is wound and that regulates the speed at which the tape moves.

• mechanical device used on ships to wind cables or hoist sales

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] چرخ طناب - چرخ لنگر - چرخ محرک با محور قائم
[کامپیوتر] چرخ تسمه
[برق و الکترونیک] چرخک، چرخ طیار در ضبط صوتها، به چرخ کوچکی گفته می شود که با نوار درگیر شده و در هنگام پخش یا ضبط آن را با سرعت ثابتی از مقابل هد عبور می دهد.
[زمین شناسی] نشیمنگاه ،زیر سوپاپی ،میله گردان گردونه دوار لنگر،چرخ طناب ،چرخ لنگر دوار،چرخ تسمه یک استوانه دست ساز با سوخت بخاری که معمولا در یک معدن نصب می شود تا مواد را از چاه برای نگهداری یا تعمیر به بالا ببرد .
[ریاضیات] چرخ لنگر، چرخ و طناب، میله ی گردان، چرخ لنگردار
[سینما] دستگاه چرخ لنگر - محور هدایت - کاپستان

مترادف و متضاد

چرخ تسمه (اسم)
capstan

چرخ لنگر دوار (اسم)
capstan

چرخ طناب (اسم)
capstan

جملات نمونه

1. On Monday morning's tide they started on the capstan again.
[ترجمه ترگمان]صبح روز دوشنبه، آن ها دوباره روی چرخ شراع شروع به حرکت کردند
[ترجمه گوگل]در روز دوشنبه صبح، سرانجام آنها دوباره شروع به کار کردند

2. He stood before an arrangement with a central capstan or gearbox from which horizontal arms of various lengths protruded in all directions.
[ترجمه ترگمان]پیش از قرار گیری با چرخ شراع مرکزی یا جعبه دنده که از آن بازوان افقی فواصل مختلف از هر سو به بیرون بیرون زده بود ایستاد
[ترجمه گوگل]او قبل از ترتیب با یک گیربکس مرکزی یا گیربکس ایستاده بود که از آن جهت بازوی افقی مختلف در تمام جهات بیرون زد

3. I am intrigued by the capstan winches fitted to the Range Rovers on the Darien Gap crossing.
[ترجمه ترگمان]من از the capstan که به the Range روی تقاطع Gap Darien مجهز شده اند، گیج شده ام
[ترجمه گوگل]من توسط winches capstan نصب شده به Range Rovers در گذر Darien Gap شگفت زده شده ام

4. Something has gone wrong with the capstan.
[ترجمه ترگمان]یک چیزی با چرخ لنگر اشتباه کرده
[ترجمه گوگل]چیزی با رأیگیری اشتباه گرفته شده است

5. The capstan power is inter locked with the power of the No. 4 hold cargo winch.
[ترجمه ترگمان]نیروی چرخ لنگر با قدرت جرثقیل انبار شماره ۴ به هم متصل شده است
[ترجمه گوگل]قدرت سرقت با نیروی محرمانه محموله شماره 4 قفل شده است

6. Sailors hove up the cable with windlass or capstan.
[ترجمه ترگمان]Sailors کابل را با چرخ طناب و چرخ طناب برافراشته بودند
[ترجمه گوگل]دریانوردان کابل را با بالش یا سرپا نگه می دارد

7. Imagesetter fanwei capstan and two drum - type, with the precision of a capstan imagesetter is relatively low.
[ترجمه ترگمان]چرخ طناب بادبان دار و دو نوع درام، با دقت چرخ شراع نسبتا کم است
[ترجمه گوگل]Captivate تصاویر فتوشیمیایی و دو نوع درام با دقت یک تصویرگر Capstan نسبتا کم است

8. Capstan imagesetter works such as shown in Figure
[ترجمه ترگمان]Capstan imagesetter (as imagesetter)مانند شکل نشان داده شده در شکل ۱
[ترجمه گوگل]Capstan imagesetter مانند شکل زیر نشان داده شده است

9. The two part capstan I turned and mounted the lower half.
[ترجمه ترگمان]دو قسمت از چرخ لنگر را کشیدم و از قسمت پایین بالا رفتم
[ترجمه گوگل]من دو قسمت را برگردانم و نیمه پایینی را نصب کردم

10. Capstan: The camera is focused on the capstan. You can see the individual deck planks.
[ترجمه ترگمان]Capstan: دوربین روی چرخ شراع متمرکز شده است شما می توانید تخته عرشه را ببینید
[ترجمه گوگل]Capstan دوربین بر روی دوربین متمرکز شده است شما می توانید تخته عرشه فردی را ببینید

11. The drum of a capstan.
[ترجمه ترگمان]طبل یک چرخ طناب
[ترجمه گوگل]درام یک سرقت

12. And all you can do is - I took another long drag at the Capstan, and inspected my trembling hand.
[ترجمه ترگمان]و تنها کاری که می تونی بکنی ای نه که من یه راه طولانی دیگه به سمت Capstan کشیدم و دست لرزانم را بررسی کردم
[ترجمه گوگل]و همه شما می توانید انجام دهید این است - من دیگر کشیدن طولانی در کتستان، و بازرسی دست لرزان من

13. I let go a lungful of air, slumped back against the parapet and lit another Capstan.
[ترجمه ترگمان]با نفسی عمیق از هوا نفسی عمیق کشیدم، به دیوار تکیه دادم و دوباره به دیوار تکیه دادم
[ترجمه گوگل]من اجازه دادم یک رگبار از هوا، در برابر پاراپیته افتاد و یکی دیگر از Capstan را روشن کرد

پیشنهاد کاربران

قسمتی از چرخ دوار کشتی که طناب دور ان چرخیده میشود

capstan ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دوّار عمودی
تعریف: ابزاری در عرشۀ کشتی، مجهز به یک محور عمودی، که برای کشیدن طناب ها یا زنجیر لنگر از آن استفاده می شود


کلمات دیگر: