کلمه جو
صفحه اصلی

barring


معنی : بجز، باستثناء، سوای
معانی دیگر : جز، به جز، مگرآنکه، اگرنه

انگلیسی به فارسی

ممنوعیت، بجز، سوای، باستثناء


به‌جز، به‌استثنا


انگلیسی به انگلیسی

حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: except in the case of; except for.
مشابه: except

- Barring any objections, we'll move on to the next item of business.
[ترجمه ترگمان] به جز هر گونه اعتراض، ما به سمت مورد بعدی کسب وکار حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل] با محدود کردن هر گونه اعتراض، ما به موضوع بعدی کسب و کار حرکت خواهیم کرد

• with the exception of, apart from
you use barring to indicate that the person, thing, or event that you are mentioning is an exception to the point that you are making.

مترادف و متضاد

بجز (حرف اضافه)
bar, except, than, bating, barring

باستثناء (حرف اضافه)
bar, bating, barring

سوای (حرف اضافه)
besides, except, barring

except for


Synonyms: apart from, aside from, bar, but for, discounting, excepting, excluding, other than, outside of, save for, short of, with the exception of


جملات نمونه

1. barring rain, we will leave tomorrow
اگر باران نیاید فردا خواهیم رفت.

2. barring any unforeseen events
اگر اتفاقات غیر مترقبه پیش نیاید

3. Nobody else knows barring you and me.
[ترجمه سیروس مرادی] هیچکس دیگری بجز من و تو نمی داند.
[ترجمه ترگمان]کس دیگه ای جز من و تو نمی دونه
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری نمی داند مانع شما و من است

4. Two police officers were barring her exit.
[ترجمه ترگمان]دو افسر پلیس جلوی خروج او را گرفته بودند
[ترجمه گوگل]دو مامور پلیس مانع خروج او شدند

5. We should finish by tonight, barring hold-ups.
[ترجمه ترگمان]ما باید تا امشب تمومش کنیم و راه دیگه ای نداریم
[ترجمه گوگل]ما باید امشب به پایان برسیم

6. Barring the boss, we all went out for drinks on Friday.
[ترجمه ترگمان]به جز رئیس، همه ما روز جمعه برای مشروب بیرون رفتیم
[ترجمه گوگل]منفجر شدن رئیس، همه ما روز جمعه برای نوشیدنی ها رفتیم

7. Barring accidents, we should arrive on time.
[ترجمه ترگمان]به جز حوادث، ما باید به موقع برسیم
[ترجمه گوگل]حوادث ممنوعه، ما باید به موقع وارد شویم

8. The court upheld an injunction barring protesters from blocking access to the company.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم منع ورود معترضان به شرکت را منع کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه محکومیت اعتراض به مانع دسترسی به شرکت را رد کرد

9. Barring strong headwinds, the plane will arrive on schedule.
[ترجمه ترگمان]به استثنای headwinds قوی، هواپیما به برنامه زمانبندی خواهد رسید
[ترجمه گوگل]جلوگیری از سرعتی قوی، هواپیما به موقع وارد خواهد شد

10. He stepped in front of her, barring her way.
[ترجمه ترگمان]او جلوتر از او قدم برداشت و راهش را سد کرد
[ترجمه گوگل]او در مقابل او قدم گذاشت و مانع راهش شد

11. Barring accidents, I believe they will succeed.
[ترجمه Englishman] من معتقدم اگر حوادثی پیش نیاید، آنها موفق خواهند شد.
[ترجمه ترگمان]به جز حوادث، من معتقدم که آن ها موفق خواهند شد
[ترجمه گوگل]من اعتقاد دارم که منجر به تصادفات می شود

12. His back is broken and, barring a miracle, he won't walk again.
[ترجمه Englishman] پشت او شکسته است و اگر معجزه ای رخ ندهد، او نمی تواند دوباره راه برود.
[ترجمه ترگمان]پشتش شکسته و اگر معجزه ای بشود، باز هم راه نمی رود
[ترجمه گوگل]پشت او شکسته شده و مانع یک معجزه می شود، او دوباره راه نمی رود

13. Aside from specifically barring reporters, Matsch ruled that only credentialed victims and their families would be permitted inside.
[ترجمه ترگمان]Matsch گذشته از این که به طور خاص به خبرنگاران اعتراض کند، حکم داد که تنها credentialed قربانی و خانواده آن ها مجاز خواهند بود
[ترجمه گوگل]ماتسچ، صرف نظر از محدود کردن خبرنگاران، تصریح کرد که تنها قربانیان اعتبارنامه و خانواده های آنها مجاز خواهند بود

14. Barring unexpected defections from the coalition, Mr Hashimoto should be confirmed in a special parliamentary session on Thursday.
[ترجمه ترگمان]به استثنای defections غیر منتظره از سوی ائتلاف، آقای Hashimoto باید در جلسه ویژه مجلس در روز پنج شنبه تایید شود
[ترجمه گوگل]آقای هاشیمتو باید در یک جلسه ویژه ای در روز پنج شنبه تأیید شود

Barring rain, we will leave tomorrow.

اگر باران نیاید فردا خواهیم رفت.


پیشنهاد کاربران

مگر اینکه ، در صورتیکه اینطور نباشه ، پر غیر این صورت ، ( if . . . . not معنی می دهد . و به عنوان حرف اضافه بکار می رود


کلمات دیگر: