کلمه جو
صفحه اصلی

banquette


معنی : زمین بلند، پشت بارو، نیمکت
معانی دیگر : (ارتش - در پیشرفتگی سنگر یا جان پناه) سکوب مسلسل چی، جای تیرانداز، (جنوب ایالات متحده) راهی که از زمین های اطراف بلندتر باشد، پیاده رو

انگلیسی به فارسی

زمین بلند، پشت بارو، نیمکت، پیاده‌رو


بانکت، زمین بلند، پشت بارو، نیمکت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, upholstered bench along a wall.

- The old banquettes in the train station were replaced by rows of plastic chairs.
[ترجمه ترگمان] banquettes قدیمی در ایستگاه قطار با ردیف هایی از صندلی های پلاستیکی جایگزین شدند
[ترجمه گوگل] ضیافت های قدیمی در ایستگاه قطار با ردیف صندلی های پلاستیکی جایگزین شدند

• bench; platform within a trench (for soldiers)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سکوی پایه خارجی خاکریز - بانکت - جوی پشته
[زمین شناسی] سکوی کنار خاکریز یک خاکریز یا دیواره سنگچین در خط جلو/ قسمت نوک یا جلوی طرف رو به خشکی یک سد خاکی که برای حفاظت سد خاکی از لغزش هنگام اشباع از آب ساخته شده است.

مترادف و متضاد

زمین بلند (اسم)
banquette, upland

پشت بارو (اسم)
banquette

نیمکت (اسم)
seat, banquette, bench, couch, pew, sofa, settee, squab

جملات نمونه

1. Then he reached the banquette, and without a pause, scooped up the parcel in his right hand and raced on.
[ترجمه ترگمان]سپس به لبه سنگی رسید و بی آن که مکث کند، بسته را در دست راستش گرفت و به سرعت به راه افتاد
[ترجمه گوگل]سپس به ضیافت رسید و بدون مکث ، پاکت را در دست راست خود جمع کرد و دوید

2. This paper researches the reasons of TGP's banquette slumping during river closure by the Catastrophe theory and Self organized criticality.
[ترجمه ترگمان]این مقاله دلایل of TGP را در طول بسته شدن سیل توسط نظریه فاجعه و خود سازماندهی انتقادی مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی دلایل افتادن ضیافت TGP #39 در هنگام بستن رودخانه توسط نظریه فاجعه و اهمیت سازمان یافته خود است

3. He brought in a 1950s banquette for seating as a place for the family to hang out, and hung photos of the owners as goofy 8-year-olds on the walls.
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۵۰ banquette را برای نشستن به عنوان جایی برای خانواده برای آویزان کردن و آویزان کردن عکس ها از مالکان به عنوان بچه های goofy ۸ ساله در دیوارها به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]او ضیافتی را در سال 1950 برای نشستن به عنوان محلی برای پاتوق خانواده به همراه آورد و عکسهای صاحبان را به عنوان بچه های 8 ساله مسخره به دیوارها آویزان کرد

4. The parlour car had banquette seating, a bar, swivel chairs for enjoying the scenery, Wi-Fi access and a dreadlocked attendant, William.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل نشیمن روی نیمکتی نشسته بود و روی صندلی های گردان نشسته بود تا از مناظر و access و Wi و a و a لذت ببرد
[ترجمه گوگل]ماشین اتاق نشیمن دارای میز نشیمن ، بار ، صندلی های گردان برای لذت بردن از مناظر ، دسترسی به Wi-Fi و یک مأمور مخوف ، ویلیام بود

5. In the flicker of the fire a cave banquette draped in rabbit fur beckons napping.
[ترجمه ترگمان]در نور آتش، سنگی بر روی سنگی که در پوست خرگوش آویزان بود چرت می زد
[ترجمه گوگل]در لرزش آتش ، ضیافت غاری که با خز خرگوش آغشته شده است ، چرت می زند

6. Honor and I fall back into the pillows of our banquette.
[ترجمه ترگمان]من و عالیجناب دوباره به بالش ها تکیه دادیم
[ترجمه گوگل]من و افتخار دوباره به بالشهای ضیافتمان می افتیم

7. Mason seems pretty content as he slides into a banquette at a downtown Phoenix restaurant.
[ترجمه ترگمان]می سون وقتی در رستورانی در شهر فینیکس واقع در شهر فینیکس به راه افتاد، خیلی راضی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد میسون وقتی به یک ضیافت در یک رستوران در مرکز شهر ققنوس می رود بسیار راضی است

8. Under a glass roof we sat side by side, a deux, on a banquette.
[ترجمه ترگمان]در زیر یک سقف شیشه ای کنار یک تپه، روی سنگی نشسته بودیم
[ترجمه گوگل]زیر یک سقف شیشه ای ، کنار هم ، یک deux ، روی یک ضیافت نشستیم

9. Maggie: Ok for our last meal we will pretend that this is an eloquent banquette with a make-believe table.
[ترجمه ترگمان]خب، برای آخرین وعده غذایی که داریم وانمود می کنیم که این یه نیمکت eloquent که میز رو باور می کنه
[ترجمه گوگل]مگی اوک برای آخرین وعده غذایی ما وانمود خواهیم کرد که این یک ضیافت فصیح و با میز باورمندی است

10. Jean Valjean, with the gentleness of movement which a brother would exercise towards his wounded brother, deposited Marius on the banquette of the sewer.
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان با ملایمت حرکتی که برادر خود را به سوی برادر مجروحش می برد، ماریوس را روی لبه آگو گذاشت
[ترجمه گوگل]ژان والژان ، با لطافت حرکتی که یک برادر نسبت به برادر زخمی خود اعمال می کند ، ماریوس را در ضیافت فاضلاب قرار داد

11. Strips of colored vinyl film embellish the staircase balustrades ' tempered-glass panels. Right: Vinyl upholsters the banquette nearby.
[ترجمه ترگمان]Strips رنگ vinyl رنگی به راه پله balustrades - تزئین شده است درست: Vinyl the را در همان حوالی ببینید
[ترجمه گوگل]نوارهای فیلم وینیل رنگی نرده های راه پله را تزئین می کنند #39 ؛ پانل های شیشه ای معتدل سمت راست وینیل ضیافت مجاور را تزیین می کند

12. He turned out his pocket, all soaked with ooze, and spread out on the banquette of the vault one louis d'or, two five-franc pieces, and five or six large sous.
[ترجمه ترگمان]جیب خود را که آغشته به خون بود از جیب بیرون آورد و روی لبه گنجه یک لویی دو سکه پنج فرانکی و پنج یا شش شاهی پول انداخت
[ترجمه گوگل]جیب خود را بیرون آورد ، همه آغشته به آب چسب بود و روی ضیافت طاق یک لوئیس دی #39 ؛ یا دو قطعه پنج فرانکی و پنج یا شش قطعه بزرگ پخش کرد

13. Strips of colored vinyl film embellish the staircase balustrades'tempered - glass panels Vinyl upholsters the banquette nearby.
[ترجمه ترگمان]Strips از نوار vinyl رنگی به راه پله balustrades glass glass تزئین کرد و banquette upholsters را که در نزدیکی آن قرار داشت تزئین کردند
[ترجمه گوگل]نوارهای فیلم وینیل رنگی نرده های راه پله #39 را تزیین می کنند ؛ پانل های شیشه ای معتدل وینیل تزیینات ضیافت در این نزدیکی را نشان می دهد


کلمات دیگر: