کلمه جو
صفحه اصلی

degraded


معنی : خوار، پست یاخفیف شده
معانی دیگر : تحقیر شده، خوار شده، فروزینه شده، نزول یافته، گمراه شده، فاسد شده

انگلیسی به فارسی

تخریب شده، خوار، پست یاخفیف شده


پست یا خفیف‌شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: degradedly (adv.), degradedness (n.)
(1) تعریف: below normal standards; uncivilized or depraved.
مشابه: rotten, vile

- He had sunk to a degraded life of vice.
[ترجمه ترگمان] او به یک زندگی ناقص فساد تن داده بود
[ترجمه گوگل] او به زندگی دچار انحراف معصوم شده بود

(2) تعریف: lowered in rank, position, importance, or the like.
متضاد: exalted

• lowered in value; morally unrestrained; lowered in rank or position

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تغییر یافته

مترادف و متضاد

disgraced


Synonyms: debased, depraved, vulgarized


خوار (صفت)
abject, contemptible, debased, degraded, despicable, abused, wretched, hangdog

پست یا خفیف شده (صفت)
degraded

جملات نمونه

1. feel degraded
احساس هتک آبرو کردن،احساس خفت کردن

2. statesmen whom greed has degraded into nepotists
دولتمردانی که به خاطر حرص و آز به کارچاق کنی می پردازند

3. He was degraded for being drunk.
[ترجمه ترگمان] بخاطر اینکه مست کرده بود، فاسد شده بود
[ترجمه گوگل]او برای مست بودن تنزل کرد

4. I felt degraded by having to ask for money.
[ترجمه ترگمان]از اینکه مجبور بودم از شما پول بخواهم، خوار و خفیف شدم
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که نیاز به پول دارم

5. The Party is being degraded by its acceptance of secret donations.
[ترجمه ترگمان]این حزب با پذیرش کمک های پنهانی از خود تنزل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با پذیرفتن کمک های مخفی، حزب تضعیف می شود

6. The major was degraded for disobeying orders.
[ترجمه ترگمان]سرگرد از دستورها سرپیچی کرده بود
[ترجمه گوگل]بزرگترین دلیل عدم اجرای سفارشات بود

7. He was degraded from director to assistant director.
[ترجمه ترگمان]او از رئیس بیمارستان به عنوان معاون رئیس خلع شده بود
[ترجمه گوگل]او از کارگردان به دستیار کارگردان تخریب شد

8. Every day the environment is further degraded by toxic wastes.
[ترجمه ترگمان]هر روز محیط زیست به وسیله مواد سمی تخریب می شود
[ترجمه گوگل]هر روز محیط زیست بیشتر توسط ضایعات سمی تخریب می شود

9. The dolphin's habitat is being rapidly degraded.
[ترجمه ترگمان]سکونت گاه دلفین ها به سرعت تنزل می کند
[ترجمه گوگل]زیستگاه دلفین به سرعت در حال کاهش است

10. She degraded herself by cheating and telling lies.
[ترجمه ترگمان]او خود را از فریب دادن و دروغ گفتن محروم کرده بود
[ترجمه گوگل]او با تقلب و دروغ گفتن خود را از بین برد

11. The sergeant was degraded to buck private.
[ترجمه ترگمان]گروهبان به شدت از هم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]سربازان به طور خصوصی تخریب شدند

12. Some members said it degraded the chamber to allow outlaws wearing masks to address it.
[ترجمه ترگمان]برخی از اعضا گفتند که این اتاق، این اتاق را ویران کرده است تا به سازمان های غیرقانونی اجازه پرداختن به آن را بدهد
[ترجمه گوگل]بعضی از اعضای گفتند که محوطه را تضعیف کرده است تا مجرمین با پوشیدن ماسک ها بتوانند به آن پاسخ دهند

13. Can't you see how I'd feel so degraded?
[ترجمه ترگمان]نمی بینی چه قدر احساس خوار شدن می کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا نمی توانید ببینید که چگونه احساس خستگی می کنم؟

14. It argued that work is continually de-skilled and degraded through the interaction of technical change and international patterns of capital accumulation.
[ترجمه ترگمان]این گزارش استدلال می کند که کار به طور مستمر از طریق برهم کنش تغییرات فنی و الگوهای بین المللی انباشت سرمایه به طور مداوم انجام می شود
[ترجمه گوگل]این استدلال می کند که کار به طور مداوم غیر متخصص و از طریق تعامل بین تغییرات فنی و الگوهای بین المللی انباشت سرمایه کاهش می یابد

15. Some degraded sections of higher level limestone on present reef flats may represent interglacial or Post-glacial higher sea levels.
[ترجمه ترگمان]برخی بخش های تخریب شده از سنگ آهک سطح بالاتر در حال حاضر ممکن است نشانگر interglacial یا Post سطح بالاتر از یخچال باشند
[ترجمه گوگل]برخی از بخش های تخریب شده از سنگ آهک سطح بالا در آپارتمان های آکواریوم آبی ممکن است سطح دریائی بالاتر از سطح دریا و یا پس از یخبندان باشد

پیشنهاد کاربران

تجزیه شده

نازل

تخریب

تضعیف


کلمات دیگر: