کلمه جو
صفحه اصلی

canned


معنی : در قوطی کنسرو شده، مست باده
معانی دیگر : (امریکا - خودمانی - برنامه های تلویزیونی و رادیویی) ضبط شده برای پخش بعدی، پیش ساخته، تهیه شده برای آنکه در آن واحد در چندین روزنامه چاپ شود، در قوطی یا شیشه ی کیپ (هوابندی شده) نگهداری شده (مثل مربا و ساردین)، کنسرو شده

انگلیسی به فارسی

در قوطی کنسروشده، مست باده


کنسرو شده، در قوطی کنسرو شده، مست باده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: sealed within a can or jar.

(2) تعریف: (informal) prepared beforehand for repeated use; not spontaneous or lively.

- a canned speech
[ترجمه گلی افجه ] سخنرانی از پیش تعیین شده ( اماده )
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی کنسرو شده بود
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی کناری

• preserved in cans (of food); drunk, intoxicated
canned music, laughter, or applause on the television or radio has been recorded beforehand and is added to the programme to make it sound as if there is a live audience.
see also can.

دیکشنری تخصصی

[سینما] فیلم یا صدای ضبط شده

مترادف و متضاد

Synonyms: bottled, conserved, kept


recorded or prepared in advance


Synonyms: prerecorded, taped, filmed


در قوطی کنسرو شده (صفت)
canned

مست باده (صفت)
canned

preserved


جملات نمونه

1. canned commercials frequently seen on t. v.
آگهی های پیش ساخته که مرتبا در تلویزیون دیده می شود.

2. some canned foods contain harmful chemicals
برخی از خوراک های توی قوطی دارای مواد شیمیایی مضری هستند.

3. fresh or canned green bean?
لوبیا سبز تازه یا لوبیا سبز کنسروی ؟

4. i eat canned food for convenience
من برای سهولت غذای تو قوطی می خورم.

5. a pack of canned soup
یک جعبه کنسرو سوپ

6. bottled beer and canned beer
آبجو بطری و آبجو قوطی (شده)

7. this teacher had been canned two years ago
این معلم را دو سال پیش بیرون کرده بودند.

8. Fruit is often canned in winter.
[ترجمه ترگمان]میوه معمولا در زمستان کنسرو می شوند
[ترجمه گوگل]میوه ها اغلب در زمستان نگهداری می شوند

9. It was always roast lamb and canned peas for Sunday lunch.
[ترجمه ترگمان]همیشه گوشت کبابی و کنسرو گوشت برای ناهار روز یکشنبه بود
[ترجمه گوگل]همیشه برنج و گوجهفرنگی کنسرو شده بود

10. Food in cans is called canned food.
[ترجمه ترگمان]غذا در قوطی ها، غذاهای کنسرو شده نامیده می شود
[ترجمه گوگل]غذا در قوطی ها مواد غذایی کنسرو شده است

11. There's just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
[ترجمه ترگمان]هیچ مقایسه ای بین سبزیجات کنسرو شده و غذاهای تازه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ مقایسه ای بین سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه وجود ندارد

12. Avoid excessive indulgence in sweets and canned drinks.
[ترجمه ترگمان]از اغماض زیاد در شیرینی و نوشیدنی های کنسرو شده اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]اجتناب از تسلیم بیش از حد در شیرینی و نوشیدنی های کنسرو شده

13. Mashed potatoes with canned gravy, no meat.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی mashed با کنسرو گوشت، نه گوشت
[ترجمه گوگل]سیب زمینی پودر با شیرینی کنسرو شده، بدون گوشت

14. Canned and boned solid-pack products must contain a minimum of 95 percent of poultry meat, including skin and fat.
[ترجمه ترگمان]۱۲ درصد از گوشت ماکیان، از جمله پوست و چربی، باید شامل حداقل ۹۵ درصد از گوشت مرغ باشد
[ترجمه گوگل]محصولات کنسرو شده و برشته شده جامد باید شامل حداقل 95 درصد گوشت مرغ، از جمله پوست و چربی باشد

15. Leftovers make a good substitute for canned tuna in salads or sandwiches.
[ترجمه ترگمان]leftovers جایگزین مناسبی برای ماهی تن کنسرو شده در سالاد و یا ساندویچ ها می شود
[ترجمه گوگل]چروک ها جایگزین خوبی برای کنسرو ماهی تن در سالاد یا ساندویچ ها می باشند

16. Ninety-five percent of our cats are fed a canned cat food, the others eating scraps or whatever they can catch!
[ترجمه ترگمان]نود و پنج درصد از گربه های ما غذای گربه کنسرو شده را تغذیه می کنند، بقیه تکه های نان را می خورند و یا هر چیزی که می توانند بگیرند!
[ترجمه گوگل]نود و پنج درصد از گربه های ما غذای گربه های کنسرو شده را می خورند، دیگران غذا می خورند یا هر چیزی که می توانند بگیرند!

canned commercials frequently seen on T.V.

آگهی‌های پیش‌ساخته که به‌طورمرتب در تلویزیون دیده می‌شود.


پیشنهاد کاربران

مست باده

Canned tuna => ماهی کنسرو شده
Canned eggplant ==> بادمجان کنسرو شده

پاسخ معمولی و از پیش تعیین شده به یک سوال
Canned responses are predetermined responses to common questions

کنسرو ، هرچیزی که درون قوطی کنسرو باشد مثلا کنسرو ماهی

آماده

قوطی کنسرو شده ( کمپوت یا تن ماهی ) یا قوطی آماده شده از میوه ( کمپوت گیلاس )


کلمات دیگر: