کلمه جو
صفحه اصلی

barbarian


معنی : ادم وحشی یا بربری، بیگانه، اجنبی
معانی دیگر : دارای تمدن بدوی، بی تمدن، وحشی، آدم بی فرهنگ، بی معرفت، بی ادب، بی نزاکت، (در اصل) غیر یونانی، غیر رومی، عجم، بربری، غیر مسیحی

انگلیسی به فارسی

بیگانه، اجنبی، آدم وحشی یا بربری


وحشی، ادم وحشی یا بربری، اجنبی، بیگانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person in a culture believed by those in another culture to be savage, primitive, or uncivilized.
مترادف: primitive, savage
مشابه: alien, cave man, foreigner, outsider, stranger, troglodyte

- The Romans fought the barbarians to the north.
[ترجمه ترگمان] رومیان با بربرها در شمال مبارزه کردند
[ترجمه گوگل] رومی ها با بربرها به شمال می جنگیدند

(2) تعریف: a savage, brutal person.
مترادف: boor, brute, monster, savage
مشابه: beast, cave man, Goth, hun, Neanderthal, ogre

- The man who did this to you is a barbarian!
[ترجمه ترگمان] مردی که این کار را با تو کرده، وحشی است!
[ترجمه گوگل] مردی که این کار را برای شما کرد، یک وحشی است!

(3) تعریف: a crude, uncultured person.
مترادف: boor, bumpkin, ignoramus, lowbrow, philistine, yahoo
مشابه: blockhead, brute, churl, clod, dolt, hayseed, hick, lout, Neanderthal, oaf, rustic, savage, yokel

- You're a barbarian, shoveling food into your mouth like that!
[ترجمه ترگمان] تو وحشی و وحشی هستی که در دهان تو غذا درست می کند!
[ترجمه گوگل] شما یک بربر هستید، خوردن غذا به دهانتان مثل این است!
صفت ( adjective )
مشتقات: barbarianism (n.)
• : تعریف: having the qualities of a barbarian.
مترادف: barbarous, primitive, savage, uncivilized, wild
متضاد: civilized
مشابه: beastly, bestial, boorish, brutish, coarse, cross, crude, ferocious, fierce, gross, ill-mannered, Philistine, rough, rude, ruthless, uncivil, uncouth, untamed, vicious, vulgar

- That barbarian husband of yours has no manners.
[ترجمه ترگمان] این شوهر وحشی تو رفتاری ندارد
[ترجمه گوگل] این شوهر وحشی از شما هیچ روشی ندارد

• savage, primitive person
savage, cruel; primitive, uncivilized
in former times, barbarians were members of wild and violent tribes in europe.
if you refer to an area or its people as barbarian, you think they act in a rough, violent or uncivilized way.

مترادف و متضاد

ادم وحشی یا بربری (اسم)
barbarian

بیگانه (صفت)
alien, foreign, strange, exotic, unfamiliar, oversea, only, barbarous, barbarian, peregrine

اجنبی (صفت)
foreign, strange, barbarian

crude, savage


Synonyms: barbaric, barbarous, boorish, brutal, coarse, cruel, inhuman, lowbrow, merciless, philistine, primitive, rough, rude, uncivil, uncivilized, uncouth, uncultivated, uncultured, unsophisticated, untamed, vicious, vulgar, wild


Antonyms: civilized, cultured, educated, humane, kind, nice, polite, refined, sophisticated


crude, savage person


Synonyms: beast, bigot, boor, brute, cannibal, clod, hooligan, hun, ignoramus, lout, monster, philistine, rascal, ruffian, troglodyte, vandal


Antonyms: sophisticate


جملات نمونه

1. he used to say: anyone who dislikes mozart is a barbarian
او می گفت: هر که از موتسارت خوشش نمی آید بی فرهنگ است.

2. The walled city was attacked by barbarian hordes.
[ترجمه ترگمان]شهر محصور با گله های وحشی مورد حمله قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]شهر حصاری مورد حمله انبوهی بربر قرار گرفت

3. We need to fight this barbarian attitude to science.
[ترجمه ترگمان]ما باید با این رفتار وحشی به علم مبارزه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با این نگرش وحشیانه به علم مبارزه کنیم

4. This period of barbarian rule is poorly represented in the archaeological record.
[ترجمه ترگمان]این دوره از حکومت بربرها در سابقه باستان شناسی ضعیف است
[ترجمه گوگل]این دوره از حکومت بربر در سوابق باستان شناسی ضعیف نشان داده شده است

5. Is Gates the barbarian at the gates of the banks?
[ترجمه ترگمان]آیا (گیتس)در دروازه های بانک ها بربر است؟
[ترجمه گوگل]آیا گیتس در دروازه بانک ها بربر است؟

6. The stamp of the uncouth barbarian was on me.
[ترجمه ترگمان]نشانه آن وحشی وحشی در من بود
[ترجمه گوگل]تمبر وحشی ناخوشایند روی من بود

7. The Pantheon has survived many vicissitudes; first the barbarian invasions and later the despoliation by the Catholic Church.
[ترجمه ترگمان]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان بدر برده است؛ نخست تهاجم بربرها و بعد کلیسای کاتولیک توسط کلیسای کاتولیک
[ترجمه گوگل]پانتئون از بسیاری از مشکلات در امان مانده است ابتدا حملات بربرها و بعداً ویران شدن توسط کلیسای کاتولیک

8. The barbarian had vaulted down into the heather and had drawn the black sword, Kring.
[ترجمه ترگمان]مرد وحشی به طرف خلنگ زار پرید و شمشیر سیاه را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]بربر در هدر هجوم آورده بود و شمشیر سیاه ، کرینگ را کشیده بود

9. We have brought the barbarian across the Rhine in order to help defend our frontiers.
[ترجمه ترگمان]ما این بربرها را به منظور کمک به دفاع از مرزه ای خود به سوی راین آوردیم
[ترجمه گوگل]ما برای کمک به دفاع از مرزهای خود ، بربر را از آن طرف راین آورده ایم

10. Unlike a Barbarian, however, a fiendish rage drake is not fatigued after raging.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نر بر خلاف یک فرد دلسوز، از شدت خشم خسته نشده است
[ترجمه گوگل]برخلاف یک بربر ، با این وجود ، یک خشمگین شیطانی خشمگین پس از عصبانیت خسته نمی شود

11. Conan. Robert E. Howard. The ultimate barbarian hero kicks the crap out of a cornucopia of evil sorcerers, trashes a legion of demonic monstrosities, and rescues every beautiful princess on the pla-.
[ترجمه ترگمان]Conan رابرت ای هاوارد قهرمان وحشی وحشی، این مزخرفات را از a شیطانی بیرون می زند، یک سپاه شیطانی شیطانی را زیر و رو می کند و هر شاهزاده خانم زیبا را در این سیاره نجات می دهد
[ترجمه گوگل]کانن رابرت ای هاوارد قهرمان وحشی نهایی لگدمالها را از یک گوشه گوش ساحران شیطانی بیرون می کشد ، لشگری از هیولاهای اهریمنی را به هم می ریزد و هر شاهزاده خانم زیبا را در منطقه نجات می دهد

12. "Song merchandise! Listen to afresh you scolding barbarian to knead your ovum to explode! "Hammer son a jilt a hand to fly Ju to dart at ground up.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" آهنگ کالا! به مرد وحشی پرخاش می کنید تا ovum را از کوره به در کنید! \" son پسر چکش یک دستش را برای پرواز به سمت بالا به سمت بالا پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]quot ؛ کالای آهنگ! گوش کنید به شما که بربری را سرزنش می کنید تا تخمک شما را خمیر کند تا منفجر شود! quot؛ پسر چکش دست خود را برای پرواز جو فرار می کند تا در زمین قرار گیرد

13. The ultimate barbarian hero kicks the crap out of a cornucopia of evil sorcerers, trashes a legion of demonic monstrosities, and rescues every beautiful princess on the planet.
[ترجمه ترگمان]قهرمان وحشی و وحشی، این مزخرفات را از a شیطانی بیرون می زند و یک سپاه شیطانی شیطانی را زیر و رو می کند و هر شاهزاده خانم زیبا را در این سیاره نجات می دهد
[ترجمه گوگل]قهرمان وحشی نهایی لگدمالها را از یک انحراف جادوگران شیطانی بیرون می کشد ، لشگری از هیولاهای اهریمنی را به هم می ریزد و هر شاهزاده خانم زیبا روی کره زمین را نجات می دهد

14. There is a barbarian tribe living in this forest.
[ترجمه ترگمان]یک قبیله وحشی در این جنگل زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]قبیله ای بربر در این جنگل زندگی می کند

15. Barbarian King: This time, Ghost of Sparta, I will have your head!
[ترجمه ترگمان]پادشاه Barbarian: این بار، روح اسپارتا، من سرت را خواهم گرفت!
[ترجمه گوگل]سلطان بربر این بار شبح اسپارتا ، من سر تو را خواهم داشت!

They were rough barbarians like the Mongols.

آنان مانند مغولان بی‌تمدن وحشی بودند.


He used to say: anyone who dislikes Mozart is a barbarian.

او می‌گفت: هر که از موتسارت خوشش نمی‌آید بی‌فرهنگ است.


پیشنهاد کاربران

Noun :

( آدم - موجود - موجودات )
وحشی
ددمنش
درنده - درنده خوی
خشن و پرخاشگر
بی تمدن و بی فرهنگ
بی رحم - سنگدل

My ancectors are barbarians

Adj :
وحشیانه
ددمنشانه
با خوی درندگی
با خشونت و پرخاشگرانه
بی تمدن و بی فرهنگ
بی رحم و سنگدل



ناوارد - بی تجربه


کلمات دیگر: