کلمه جو
صفحه اصلی

dander


معنی : شوره سر، خشم وغضب
معانی دیگر : تارچه (تارهای ریز مو و پر و دانه های ریز شوره ی سر و غیره که گاهی ایجاد حساسیت allergy می کند)، پرز، (عامیانه) خشم، قهر، غیظ، سوخته وخاکستر شده، هرزه گرد

انگلیسی به فارسی

سوخته و خاکستر‌شده، شوره‌‌ی سر، خشم و غضب، هرزه‌گرد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: flaky scales of skin, feathers, or fur that may cause allergic reactions.

(2) تعریف: (informal) capacity for anger; temper.

- His insults raised my dander.
[ترجمه ترگمان] اهانت های او dander را بلند کرد
[ترجمه گوگل] توهین او منفجر شد

• temper; anger; vexation; dandruff, flaky scales of skin or feathers that can cause allergic reactions (irish usage)

مترادف و متضاد

شوره سر (اسم)
scruff, dander, dandruff, scurf, shale

خشم و غضب (اسم)
dander

جملات نمونه

1. get one's dander up
(عامیانه) خشمگین شدن،از جا در رفتن

2. It really got my dander up when she began accusing me of dishonesty.
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع کرد به انتقاد کردن من در مورد dishonesty
[ترجمه گوگل]وقتی او شروع به متهم کردن من به ناسازگاری کرد، واقعا غمگین شدم

3. Our politicians rail about crime and fluff our dander up at election time.
[ترجمه ترگمان]سیاست مداران ما درباره جنایت و fluff های ما در زمان انتخابات بحث می کنند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران ما در مورد جرم و جنایت رانندگی می کنند و در زمان انتخابات ما را درهم می شکند

4. Some recent columns have gotten readers' dander up.
[ترجمه ترگمان]برخی از ستون های اخیر خوانندگان را به سوی خود جلب کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از ستون های اخیر خوانندگان را از بین بردند

5. Also be good at dander and acne.
[ترجمه ترگمان]هم چنین در درمان آکنه و آکنه نیز خوب خواهد بود
[ترجمه گوگل]همچنین در آلودگی و آکنه خوب است

6. The children get the teacher's dander up when they make a lot of noise.
[ترجمه ترگمان]بچه ها وقتی سروصدا می کنند معلم را بیدار می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان هنگامی که سر و صدا زیادی می کنند، معلم را می سوزاند

7. Common allergens include pollen, animal dander, down feathers, mites, chemicals, and a variety of foods.
[ترجمه ترگمان]allergens شایع عبارتند از گرده، پوست حیوانات، پر کردن پرها، کنه ها، مواد شیمیایی و انواع غذاها
[ترجمه گوگل]آلرژن های مشترک شامل گرده، پرورش حیوانات، پرهای پایین، علف های هرز، مواد شیمیایی و انواع غذاها هستند

8. When i dander, the police appeared in front of me.
[ترجمه ترگمان]وقتی من dander، پلیس جلوی من ظاهر شد
[ترجمه گوگل]وقتی من غرق شدم، پلیس در مقابل من ظاهر شد

9. I called Max a skunk. That raised his dander and he gave me this black eye.
[ترجمه ترگمان] به \"مکس\" زنگ زدم آن وقت سر و صورتش را بلند کرد و این چشمان سیاه را به من داد
[ترجمه گوگل]من حداکثر یک اسکن را نام بردم این باعث می شود که او غرق شود و او این چشم سیاه را به من داد

10. There's no need to get your dander up, just because you've lost game of chess.
[ترجمه ترگمان]وقتی بازی شطرنج را از دست دادی نیازی نیست که dander را بالا ببری
[ترجمه گوگل]نیازی نیست که خود را از بین ببرید، فقط به این دلیل که شما بازی شطرنج را از دست داده اید

11. Perennial allergic rhinitis, triggered by dust mites, animal dander, and mold, occurs year - round.
[ترجمه ترگمان]rhinitis allergic Perennial، که از کرم های گرد و غبار، فضولات حیوانات، و کپک، آغاز می شود، در طول سال رخ می دهد
[ترجمه گوگل]رینیت آلرژیک سالم که ناشی از گرد و غبار، حباب حیوانات و قالب است، در طول سال ها اتفاق می افتد

12. The somewhat oilier coat does keep down some dander, but not all of it.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نیم تنه تا حدی بر سر زبان ها افتاده است، اما نه همه آن را
[ترجمه گوگل]کت و شلوار گرانقیمت، برخی از انبوه را حفظ می کند، اما نه همه آن

13. Systemic skin is dry, desquamate, resemble dander in that way, winter is very serious, special limb.
[ترجمه ترگمان]skin خشک و خشک است و شبیه به dander در این روش است، زمستان بسیار جدی و خاص است
[ترجمه گوگل]پوست سیستمیک خشک و صاف است، به همین ترتیب شبیه گودال است، زمستان بسیار جدی است، اندام خاص

14. He gets his dander up on hearing the news.
[ترجمه ترگمان]او با شنیدن اخبار، dander را بالا می گیرد
[ترجمه گوگل]او در حال شنیدن اخبار خود می شود

15. Big shots get their dander up and memos start flying.
[ترجمه ترگمان]عکس های بزرگ dander را بالا می برند و یادداشت ها شروع به پرواز می کنند
[ترجمه گوگل]عکس های بزرگ از بین می روند و یادداشت ها شروع به پرواز می کنند

اصطلاحات

get one's dander up

(عامیانه) خشمگین شدن، از جا در رفتن


پیشنهاد کاربران

سوخته و خاکستر


کلمات دیگر: