1. to batten down the hatches
مدخل های کشتی را با برزنت پوشاندن (به ویژه هنگام توفان)
2. to batten on (or upon) another person
از کس دیگری سو استفاده کردن،به کسی بند شدن،از نام و نفوذ کس دیگری بهره گیری کردن
3. There's a storm coming, so let's batten down the hatches.
[ترجمه سعید پارساپور] طوفانی در راهه ، پس مخازن کشتی را بپوشانیم
[ترجمه ترگمان]یک طوفان در راهه، پس بیا مراقب hatches باشیم
[ترجمه گوگل]یک طوفان می آید، بنابراین اجازه دهید پایین چاله ها بچرخیم
4. They managed to batten down the shutters and doors before the hurricane hit.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند قبل از برخورد طوفان درها و پنجره ها را ببندند
[ترجمه گوگل]قبل از طوفان، آنها توانستند کرکره ها و درب ها را خم کنند
5. The tornado is coming, so we had better batten down the hatches here and get to the cellar.
[ترجمه ترگمان]تورنادو دارد می آید، بنابراین بهتر است از the مواظبت کنیم و برسیم به سرداب
[ترجمه گوگل]گردباد در حال آمدن است، بنابراین ما بهتر از این چاه ها را خم کرده ایم و به انبار می رویم
6. She could do nothing but batten down the conversational hatches and wait until the storm blew itself out.
[ترجمه ترگمان]او هیچ کاری نمی توانست بکند جز کندن دریچه مکالمه و صبر کردن تا زمانی که توفان شروع به وزیدن کرد
[ترجمه گوگل]او می توانست چیزی را انجام دهد، اما چنگال های مکالمه را خالی نکرد و صبر کن تا طوفان خود را بیرون بکشد
7. I prized a batten off the wall behind my bed.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که به دیوار پشت سرم تکیه دادم، محکم به دیوار تکیه دادم و محکم به دیوار تکیه دادم
[ترجمه گوگل]من از روی دیوار پشت تختم خم شدم
8. Optional: Neatly cover the batten by wrapping fabric round, folding in the ends and holding in place with steel tacks.
[ترجمه ترگمان]اختیاری: Neatly، batten را با پیچیدن دور پارچه، folding در انتهای و نگه داری در محل با میخ، پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]اختیاری به طور ناخوشایند پوشش بافت را با پیچاندن پارچه دور، تاشو در انتها و نگه داشتن در محل با بسته های فولادی
9. Stracey and Batten are now successful nightclub singers.
[ترجمه ترگمان]Stracey و batten در حال حاضر خوانندگان کلوب شبانه موفق هستند
[ترجمه گوگل]Stracey و Batten در حال حاضر موفق به خوانندگان کلوپ شبانه هستند
10. After this, evidence about Anne Batten Cristall's life is very sparse.
[ترجمه ترگمان]بعد از این، شواهدی در مورد زندگی آنه batten بسیار پراکنده است
[ترجمه گوگل]پس از این، شواهد در مورد آن Batten کریستال زندگی بسیار پراکنده است
11. It will be necessary to batten the ceiling to take the new boards.
[ترجمه ترگمان]لازم خواهد بود که برای برداشتن تابلوهای جدید سقف را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]لازم است که سقف را بپوشاند تا تابلوهای جدید را بگیرد
12. I nailed the batten back on top.
[ترجمه ترگمان]من وضعم را خوب و مرتب کردم
[ترجمه گوگل]من پشت سرش را بالا گرفتم
13. The detachable batten is, of course, the norm for the Tabel school.
[ترجمه ترگمان]این اختلال detachable، البته، نرم برای مدرسه Tabel است
[ترجمه گوگل]البته بتنت قابل جدا شدن، البته برای مدرسه Tabel است
14. A dual batten option is commonplace, enabling the sail to be set soft if desired.
[ترجمه ترگمان]گزینه دوگانه دوگانه معمولی است و این امکان را می دهد که در صورت تمایل به سمت نرم تنظیم شود
[ترجمه گوگل]گزینه batten دوگانه معمول است، و در صورت تمایل بادبان را می توان تنظیم کرد
15. Fix the batten in place with angle brackets, then attach the blind with touch-and-close fastener.
[ترجمه ترگمان]the را با براکت های زاویه اصلاح کنید و سپس بسته را با بست و بست ببندید
[ترجمه گوگل]با استفاده از براکت های زاویه، بافت را در جای خود قرار دهید، سپس کور را با اتصال گیرنده لمسی و بست وصل کنید