کلمه جو
صفحه اصلی

delete


معنی : انداختن، حذف کردن، برداشتن
معانی دیگر : (چیزی را از متن نگاشته شده) زدن، قلم زدن، (زادشناسی) ستردن

انگلیسی به فارسی

خط زدن، حذف کردن، برداشتن، انداختن


انگلیسی به انگلیسی

• totally remove, erase
if you delete information that has been written down or stored in a computer, you remove it.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] حذف - حذف کردن - حذف یک کاراکتر، کلمه، تصویر، فایل، یا مانند آن . نگاه کنید به recovering erased files تا از چگونگی بازیابی فایلهای حذف شده آگاه شوید.
[نساجی] حذف کردن - محو کردن - از بین بردن
[ریاضیات] حذف کردن، از بین بردن، حذف نمودن، کنار گذاشتن

مترادف و متضاد

انداختن (فعل)
drop, relegate, souse, put, hitch, toss, launch, cast, sling, thrust, lay away, fell, throw, fling, hurl, hurtle, delete, omit, shovel, hew, jaculate

حذف کردن (فعل)
eliminate, pretermit, expurgate, dele, delete, omit, elide, retrench

برداشتن (فعل)
remove, take, raise, lift, pick up, delete

erase, remove


Synonyms: annul, black out, bleep, blot out, blue-pencil, cancel, clean, clean up, cross out, cut, cut out, decontaminate, destroy, drop, edit, efface, eliminate, exclude, expunge, obliterate, omit, pass up, rub, rub out, rule out, sanitize, snip, squash, squelch, sterilize, strike out, trim, wipe out, X-out


Antonyms: add, put in


جملات نمونه

1. It will be clearer if you delete the last paragraph.
[ترجمه ترگمان]اگر پاراگراف قبل را حذف کنید، روشن تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر پاراگراف آخر را حذف کنید واضح تر خواهد شد

2. Delete what is dispensable and give more prominence to the essentials.
[ترجمه ترگمان]آنچه را حذف کنید حذف کنید و برجستگی بیشتری به موارد اساسی بدهید
[ترجمه گوگل]حذف موارد غیر ضروری و توجه بیشتر به موارد ضروری است

3. Highlight the section that you want to delete.
[ترجمه ترگمان]بخشی را که می خواهید حذف کنید را مشخص کنید
[ترجمه گوگل]بخش را که میخواهید حذف کنید را برجسته کنید

4. I selected a file and pressed the Delete key.
[ترجمه ترگمان]یک فایل را انتخاب کرده و کلید حذف را فشار دادم
[ترجمه گوگل]من فایل را انتخاب کردم و کلید Delete را فشار دادم

5. We will be pleased to delete the charge from the original invoice.
[ترجمه ترگمان]ما از حذف مسئول از فاکتور اصلی خوشحال خواهیم شد
[ترجمه گوگل]ما خوشحال خواهیم شد که اتهام را از فاکتور اصلی حذف کنیم

6. I pressed control Alt Delete but nothing happened.
[ترجمه ترگمان]من کنترل Alt را حذف کردم اما هیچ اتفاقی نیفتاد
[ترجمه گوگل]من تحت کنترل Alt Delete، اما هیچ اتفاقی نیفتاد

7. Press control, alt, delete to log on to the computer.
[ترجمه ترگمان]کنترل فشار، alt، حذف کردن برای ورود به رایانه
[ترجمه گوگل]کنترل را فشار دهید، alt، حذف برای ورود به کامپیوتر

8. You can elect to delete the message or save it.
[ترجمه مائده] میتوانید پیام را حذف یا آن را ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید پیغام را حذف کنید یا آن را ذخیره کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پیام را حذف کنید یا آن را ذخیره کنید

9. Delete her name from the list of members.
[ترجمه ترگمان]نام او را از فهرست اعضا حذف کنید
[ترجمه گوگل]نام او را از فهرست اعضا حذف کنید

10. Ms/Miss/Mrs/Mr Please delete as applicable.
[ترجمه ترگمان]خانم \/ خانم \/ خانم \/ آقای لطفا آن ها را به عنوان قابل استفاده حذف کنید
[ترجمه گوگل]خانم / خانم / خانم / آقای لطفا به عنوان قابل اجرا حذف کنید

11. We delete the data once it has served its purpose.
[ترجمه ترگمان]ما زمانی که به هدف خود خدمت کردیم، داده ها را حذف کردیم
[ترجمه گوگل]داده ها را پس از رسیدن به هدف خود حذف می کنیم

12. Delete the word 'it' and insert 'them'.
[ترجمه ترگمان]کلمه را حذف کرده و آن ها را وارد کنید
[ترجمه گوگل]کلمه 'آن' را حذف کنید و 'آنها' را وارد کنید

13. Whenever you delete highlighted text using the Del for Delete key, it disappears from the text editing window into the scrap.
[ترجمه ترگمان]هر زمان که شما متن برجسته را با استفاده از کلید حذف حذف می کنید، از پنجره ویرایش متن به زباله دان ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]هر زمان که متن برجسته را با استفاده از کلید دل برای حذف پاک کنید، از پنجره ویرایش متن به ضایعات ناپدید می شود

14. You can also delete characters by the word, line, or page.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید حروف را با کلمه، سطر یا صفحه حذف کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید شخصیت های کلمه، خط یا صفحه را حذف کنید

He deleted their names from the list.

او اسامی آنها را از فهرست قلم زد.


The letter was on the desk but its date and signature had been deleted.

نامه روی میز بود؛ ولی تاریخ و امضای آن حذف شده بود.


پیشنهاد کاربران

حذف کردن

پاک کردن

Are You sure you want to delete these messages

خارج شدن

پاک کردن، حذف کردن، برگشت، خارج شدن، تصحیح. . .


یعنی حذف کردن!

delete ( verb ) = eliminate ( verb )
به معناهای: حذف کردن، از بین بردن، زدودن

Del - مخفف کلمه ی دلیت - Delete - به معنای حذف
توضیحات بیشتر درباره مخفف ها در صفحه کلید:
در صفحه کلید کامپیوتر ، بعضی از کلید ها دارای اسم کوچک شده است مانند - Del - مخفف کلمه ی دلیت - Delete - به معنای حذف یا - ins - مخفف کلمه ی اینسرت - insert - به معنای قرار دادن یا - PrtSc - مخفف کلمه ی پرینت اسکرین - print screen به معنای عکس از صفحه ( ی نمایش ) یا - num lock - مخفف کلمه ی نامبر لاک - number lock - به معنای قفل شماره ( یا همان قفل صفحه ی عددی ) یا - Ctrl - مخفف کلمه ی کنترل - Control یا - Esc - مخفف کلمه ی اِسکِیپ - escape - به معنای خروج ( در اصل به معنای در رفتن ) یا - Pg Up - مخفف کلمه ی پیج آپ - page up - به معنای صفحه ی بالا یا - Pg Dn - مخفف کلمه ی پیج دوون - pagedown - به معنای صفحه ی پایین یا - Caps lock - کپس لاک - یحتمل مخفف capital letters lock - به معنای قفل حروف بزرگ یا - ScLk ، ScrLk یا Slk - مخفف کلمه ی اسکرول لاک - Scroll Lock


کلمات دیگر: