1. bang about (or around)
با سروصدای زیاد (ترق تروق) کاری را انجام دادن
2. bang goes (something)
با عدم موفقیت یا شکست مواجه شدن،ناکام شدن
3. bang in the middle of (something)
درست وسط (چیزی)
4. bang one's head against a brick wall
نیروی خود را به هدر دادن و به جایی نرسیدن
5. bang one's head against a wall
1- سرخود را به دیوار کوفتن،کار بیهوده کردن 2- بر آشفتن
6. bang out a tune (on a musical instrument)
بد نواختن
7. bang someone
(خودمانی - ناپسند) سفت گاییدن
8. bang someone (or something) about
صدمه زدن به،با خشونت رفتار کردن نسبت به
9. bang up
صدمه زدن به،ضربه زدن یا خوردن
10. don't bang the door!
در را محکم نبند!
11. he ran bang against the wall
او محکم به دیوار خورد.
12. get a bang out of (something)
(از چیزی) لذت بردن
13. with a bang
با موفقیت،با کامیابی
14. i heard the bang of the rifle
صدای در رفتن (یا شلیک) تفنگ را شنیدم.
15. simply for the bang of it!
فقط به خاطر لذت آن !
16. to start with a bang
با شوق تمام آغاز کردن
17. to start off with a bang
با موفقیت آغاز شدن یا کردن
18. start (or go) with a bang
با موفقیت آغاز یا انجام شدن
19. an idea hit him with a bang
ناگهان فکری به سرش زد.
20. he closed the door with a bang
او در را دنگی بست (محکم بست).
21. the film went over with a bang
آن فیلم خیلی گرفت.
22. they held their ears and waited for the bang
آنها گوش های خود را گرفتند و منتظر صدای انفجار شدند.
23. I ran slap bang into a lamp-post.
[ترجمه ترگمان]من یه سیلی توی یه تیر چراغ برق زدم
[ترجمه گوگل]سیلی زدم به تیر چراغ
24. There was loud bang and a sudden blinding light.
[ترجمه ترگمان]صدای بنگ بلندی به گوش رسید و نور خیره کننده ای پدیدار شد
[ترجمه گوگل]صدای بلند مهیجی و ناگهانی نور کور کننده بود
25. There was a bang as the gun was fired.
[ترجمه ترگمان]وقتی تفنگ شلیک شد صدای بنگ بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]هنگام شلیک اسلحه صدای انفجاری در آمد
26. Residents heard an enormous bang as a safety valve on the boiler failed.
[ترجمه ترگمان]ساکنان صدای انفجار عظیمی را به عنوان یک دریچه ایمنی بر روی دیگ بخار شنیدند
[ترجمه گوگل]ساکنان با از کار افتادن شیر اطمینان در دیگ بخار ، صدای انفجار مهیبی را شنیدند
27. The bang reverberated through the house.
[ترجمه ترگمان]بنگ بنگ در خانه طنین انداخت
[ترجمه گوگل]صدای انفجار در خانه طنین انداز شد
28. Suddenly there was a loud bang.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای بنگ بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]ناگهان صدای بلند بلند شد
29. There was a huge bang as if someone had exploded a rocket outside.
[ترجمه ترگمان]صدای انفجار عظیمی به گوش رسید که انگار کسی یک راکت در بیرون منفجر کرده بود
[ترجمه گوگل]انفجار مهیبی به وجود آمد که گویی کسی در بیرون موشکی منفجر کرده است
30. There was a loud bang outside the kitchen door.
[ترجمه ترگمان]صدای بنگ بلندی از در آشپزخانه به گوش رسید
[ترجمه گوگل]صدای بلند صدای بیرون در آشپزخانه بلند شد