کلمه جو
صفحه اصلی

dangler


معنی : دنبال رو
معانی دیگر : اویزان

انگلیسی به فارسی

آویزان، دنباله‌رو


دزدگیر، دنبال رو


انگلیسی به انگلیسی

• person that dangles after others especially after women; a trifler

مترادف و متضاد

دنبال رو (اسم)
dangler

جملات نمونه

1. MM says inside forum bought dangler becomes walnut, still 4 moon cake that once bought are bitten by each.
[ترجمه ترگمان]MM اظهار می دارد که forum خریداری شده dangler becomes، هنوز ۴ قرص ماه است که زمانی خریده می شود که توسط هر کدام گاز گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]MM می گوید در فروم خریداری dangler گردو می شود، هنوز هم 4 ماه کیک است که یک بار خرید شده توسط هر یک از گزش

2. The dangler clustering form of jungly breath is made moving you.
[ترجمه ترگمان]فرم خوشه dangler of در حال حرکت به سمت شما ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]فرم خوشه بندی خلطی از نفس تنفسی است که شما را حرکت می دهد

3. The title that a woman that offers zircon dangler on the website uses is " the dangler that a trash sends ".
[ترجمه ترگمان]عنوانی که زنی که zircon dangler را در وب سایت به شما می دهد، \"the است که زباله می فرستد\"
[ترجمه گوگل]عنوان این که زنانی که در وبسایت استفاده می کنند زیرکون ها را استفاده می کنند، 'مخرب است که یک سطل زباله می فرستد'

4. A cute style for you will spiral dangler earrings.
[ترجمه ترگمان]یه مدل بامزه برای تو گوشواره رو مارپیچی می کنه
[ترجمه گوگل]یک سبک زیبا برای شما گوشواره مارپیچ مارپیچ است

5. Subdivide have quit torre, dangler, necklace, bracelet, pendant for your selection. Can pressure latex.
[ترجمه ترگمان]subdivide، گردن بند، گردن بند، گردن بند و آویز را برای انتخاب انتخاب کرده اید می تونم latex رو فشار بدم
[ترجمه گوگل]Subdivide ترک، تبر، گردنبند، دستبند، آویز برای انتخاب خود را ترک کرده اند می توان لاتکس را فشار داد

6. She receives this pair of dangler before 3 years, but after months, the rehabilitation after she is in cerebral department operation period when, male friend swung her in the phone.
[ترجمه ترگمان]او این زوج of را قبل از ۳ سال دریافت می کند، اما پس از ماه ها، پس از گذشت چند ماه، پس از اینکه او در دوره جراحی دانشکده بود، دوست مرد او را در گوشی تکان داد
[ترجمه گوگل]او این جفت دنگل را قبل از 3 سال دریافت می کند، اما پس از چند ماه، توانبخشی بعد از او در دوره عمل مغزی مغزی است، زمانی که دوست پسر او را در تلفن چرخاند

7. Common cross dangler can bring integral aesthetic feeling to you.
[ترجمه ترگمان]dangler عرضی مشترک می تواند احساس زیبایی شناسی انتگرالی را به شما وارد کند
[ترجمه گوگل]Dangler متقاطع متداول می تواند احساس زیبایی شناختی یکپارچه را برای شما به ارمغان بیاورد

8. Catenary of enough and ablaze dangler, necklace, hand still has ring, the key should dazzle quite, when needing also cannot stage fright.
[ترجمه ترگمان]گردن بند به اندازه کافی روشن و روشن است، گردن بند که هنوز حلقه دارد، کلید باید آن را گیج کند، وقتی که نیازی به وحشت را ندارد
[ترجمه گوگل]دستکش به اندازه کافی کثیف و گردنبند، گردنبند، دست هنوز حلقه است، کلید باید کاملا خیره شود، زمانی که نیازمند نیز می تواند ترس نباشد

9. It looks like you've got weights dangling from your dangler .
[ترجمه ترگمان]انگار چند باری از موهات آویزون شده باشی
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد شما وزن خود را از آویزان خود آویزان کرده اید


کلمات دیگر: