کلمه جو
صفحه اصلی

decrepit


معنی : ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر
معانی دیگر : (انسان و حیوان) فرتوت، نزار، رنجور، ناتوان، نحیف، پیرانسال، گنده پیر، (شی) زهوار در رفته، لکنته، قراضه، (از کار افتاده بخاطر کار زیاد یا سالخوردگی)

انگلیسی به فارسی

سالخورده و فرتوت، ضعیف و ناتوان، خیلی پیر


فراموشی، ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: decrepitly (adv.)
• : تعریف: in a poor condition because of old age or much use; dilapidated; worn-out.
مترادف: broken-down, dilapidated, rickety, run-down, worn-out
متضاد: sturdy
مشابه: aged, ancient, doddering, feeble, infirm, old, ramshackle, senile, timeworn, tumble-down, withered, worn

- He says his arthritis has made him decrepit.
[ترجمه مسلم] او میگوید آرتروز او را ضعیف و ناتوان کرده است
[ترجمه ترگمان] می گوید که ورم مفاصل او را از پا درآورده است
[ترجمه گوگل] او می گوید آرتریت روح او را فراموشی کرده است
- These decrepit buildings should be torn down.
[ترجمه نادر] این ساختمان های کلنگی بایستی تخریب گردند.
[ترجمه Linda] این ساختمان های قدیمی باید تخریب شوند.
[ترجمه ترگمان] این ساختمون های قدیمی باید از هم جدا بشن
[ترجمه گوگل] این ساختمان ها باید تخریب شوند

• infirm, feeble, weak, frail, aged
something that is decrepit is very old and in bad condition.

مترادف و متضاد

deteriorated, debilitated, especially as a result of age


ضعیف و ناتوان (صفت)
decrepit

سالخورده و فرتوت (صفت)
decrepit

خیلی پیر (صفت)
immemorial, decrepit

Synonyms: aged, anile, antiquated, battered, bedraggled, broken-down, creaky, crippled, dilapidated, doddering, effete, feeble, flimsy, fragile, frail, haggard, incapacitated, infirm, insubstantial, old, quavering, ramshackle, rickety, run-down, seedy, senile, shabby, shaking, superannuated, tacky, threadbare, tired, tottering, tumble-down, unsound, used, wasted, weak, weakly, weather-beaten, worn, worn-out


Antonyms: fit, healthy, young


جملات نمونه

1. decrepit old men
مردان پیر و فرتوت

2. a decrepit horse
اسب پیر و پاتال

3. a decrepit house
خانه ی کلنگی

4. there was a majesty that surrounded the old, decrepit president
هاله ی شهواری،آن رئیس جمهور پیر و ناتوان را احاطه کرده بود.

5. Most of the buildings were old and decrepit.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ساختمان ها کهنه و فرتوت بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از این ساختمان ها قدیمی و بی نظیر بودند

6. The buildings were in a decrepit state.
[ترجمه مسلم] ساختمان ها در حالت ناپایداری قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]ساختمان ها در حالت decrepit قرار داشتند
[ترجمه گوگل]ساختمان ها در یک کشور ضعیف بودند

7. A decrepit old man sat on a park bench.
[ترجمه ترگمان]پیرمردی فرتوت روی نیمکت پارک نشسته بود
[ترجمه گوگل]یک پیرمرد نابالغ نشسته روی نیمکت پارک

8. The film had been shot in a decrepit old police station.
[ترجمه ترگمان]فیلم در یک پاسگاه قدیمی پلیس به ضرب گلوله کشته شده بود
[ترجمه گوگل]این فیلم در یک ایستگاه پلیس قدیمی فرار کرده است

9. What can this decrepit hag tell him?
[ترجمه ترگمان]این عجوزه فرتوت چه چیزی می تواند به او بگوید؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی می تواند این بسوزد به او بگویید؟

10. But it was not entirely a train of decrepit and abandoned people.
[ترجمه ترگمان]اما این فقط یک قطار کهنه و متروک نبود
[ترجمه گوگل]اما این یک قطار از مردم نابود و رها نبود

11. Equipment is decrepit, training is inadequate and the conscripts, increasingly, are society's rejects.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات ضعیف، آموزش ناکافی است و سربازان وظیفه به طور فزاینده ای از جامعه طرد می شوند
[ترجمه گوگل]تجهیزات ضعیف است، آموزش ناکافی است و مجرمان، به طور فزاینده، رد جامعه هستند

12. Outdated textbooks, decrepit buildings, overcrowded classrooms - the list of problems is long and growing.
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی، ساختمان های قدیمی، کلاس های شلوغ - فهرست مشکلات دراز و در حال رشد است
[ترجمه گوگل]کتاب های درسی قدیم، ساختمان های نابود شده، کلاس های پرجمعیت - لیست مشکلات طولانی و در حال رشد است

13. Decrepit old Shepherd Hall is being renovated at staggering expense.
[ترجمه ترگمان]این خونه \"شپرد هال\" داره که داره با هزینه گیج و گیج رو بازسازی می کنه
[ترجمه گوگل]افتخار قدیمی چوپان هال را در هزینه های وحشتناک بازسازی می کند

14. He moved fiercely among the decrepit houses in his white pyjamas like an angry prophet.
[ترجمه ترگمان]با پیژامه سفیدش، مانند یک پیغمبر خشمگین، در میان خانه های قدیمی و قدیمی حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت در میان خانه های فراموش نشدنی در لباس خواب سفید خود مانند یک پیامبر عصبانی نقل مکان کرد

15. He was in his forties, wore a decrepit old blazer and flannels, and had rabbity teeth and a foolish expression.
[ترجمه ترگمان]او در چهل سالگی بود، کت و شلوار پشمی کهنه و لباس فلانل و حالتی ابلهانه داشت
[ترجمه گوگل]او در چهل سالگی بود، پیراهن پیراهن قدیمی و فلاونهای قدیمی داشت، و دندان های دوری داشت و بیان احمقانه ای داشت

16. The latter set about restoring its decrepit but largely unaltered state, uncovering the great stone fireplace in the hall.
[ترجمه ترگمان]دومی در مورد بازسازی ضعیف اما عمدتا بدون تغییر موضع گرفته، شومینه سنگی بزرگ را در سرسرا کشف کرد
[ترجمه گوگل]دومی در مورد بازگرداندن حالت خشکشده، اما به طور کلی تغییر یافته، پیدا کردن شومینه سنگ بزرگ در سالن

17. The inn-hospital is a decrepit, single-storied structure.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان - بیمارستان یه ساختمون قدیمی و قدیمی - ه
[ترجمه گوگل]بیمارستان مسافرخانه یک ساختار ساده و یکنواخت است

decrepit old men

مردان پیر و فرتوت


a decrepit horse

اسب پیر و پاتال


a decrepit house

خانه‌ی کلنگی


پیشنهاد کاربران

سالخورده

کهنه، مخروبه

ضعیف و ناتوان، سالخورده و فرتوت، خیلی پیر، کسی یا چیزی که سالهای زیادی است وجود دارد

فرسوده

Not in a good shape

ضعیف و ناتوان

buildings and machinery that are so old


کلمات دیگر: