1. the canvas
صحنه ی مشت بازی (که کف آن با کرباس فرش شده است)
2. under canvas
در خیمه
3. bighting the canvas of a sail
محکم بستن پارچه ی بادبان
4. strain the canvas tightly over the frame
کرباس نقاشی را تنگ روی چارچوب بکش.
5. some groceries use canvas canopies in summertime
برخی بقالی ها در تابستان سایبان کرباسی می زنند.
6. the lure of the canvas for children
گیرایی سیرک در نظر کودکان
7. they used to live under canvas
آنها در چادر زندگی می کردند.
8. some painters merely splash paint on the canvas
برخی نقاشان فقط رنگ را بر کرباس می پاشند.
9. you can drip the paint directly onto the canvas
می توانی رنگ را مستقیما روی بوم نقاشی بچکانی.
10. The canvas covering was peeled back.
[ترجمه ترگمان]پرده کرباسی باز شده بود
[ترجمه گوگل]پوشش بوم به عقب بریده شد
11. She had recently taken a canvas from the theater and tacked it up on the wall.
[ترجمه ترگمان]او به تازگی یک بوم از تئاتر برداشته بود و آن را روی دیوار چسبانده بود
[ترجمه گوگل]او اخیرا یک تکه از تئاتر را گرفته و روی دیوار قرار داده است
12. We need a piece of canvas that weathers well.
[ترجمه ترگمان]ما به یه تیکه پارچه احتیاج داریم که خوب باشه
[ترجمه گوگل]ما به یک تکه ای از بوم نیاز داریم که به خوبی بافت دارد
13. These questions must be considered on a broader canvas.
[ترجمه ترگمان]این سوالات باید بر روی یک بوم وسیع تر در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]این سوالات باید بر روی بوم وسیع تر بررسی شود
14. The boys spent the night under canvas.
[ترجمه ترگمان]بچه ها شب را زیر بوم گذراندند
[ترجمه گوگل]پسران شب زیر بوم را صرف کردند
15. The canvas was laced to a steel frame.
[ترجمه ترگمان]بوم به قاب فلزی وصل شده بود
[ترجمه گوگل]بوم به یک قاب فولادی پیچیده شد
16. The wrestler pinned his opponent to the canvas.
[ترجمه ترگمان]کشتی گیر opponent را به بوم چسبانده بود
[ترجمه گوگل]کشتی گیر حریف خود را به بوم متصل کرد
17. Blobs of paint were dotted around the canvas.
[ترجمه ترگمان]روی بوم نقاشی شده بود
[ترجمه گوگل]لکه های رنگی در اطراف بوم نقاشی شده بودند