کلمه جو
صفحه اصلی

decoder


معنی : رمز گشا، رمز شناس
معانی دیگر : کدیاب

انگلیسی به فارسی

رمزگشا، رمزشناس


رمزگشایی، رمز گشا، رمز شناس


انگلیسی به انگلیسی

• one who decodes, person or device that interprets coded messages

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] کدبردار ؛ رمز شناس ؛ رمز گشا - رمز گشا، کد خوان - مداری که الگویی از بیتها را تشخیص می دهد. مدارهای رمز گشا در کامپیوترها برای تشخیص دستورالعملها و آدرسها به کار می روند.
[برق و الکترونیک] رمز گشا 1. شبکه ای ماتریسی برای تبدیل اطلاعات رقمی به شکل قیاسی به گونه ای که ترکیب ورودیهای آن فقط یک خروجی تولید می کند . 2. مداری که فقط به یک سیگنال رمزی خاص پاسخ داده و بقیه را رد می کند . 3. وسیله ای که عمل رمز گشایی را انجام می دهد . 4. وسیله ای در سیستمهای صدای چهار باندی که سیگنالهای رمز شده ی ماتریسی ار بازیابی می کند . 5 .matrixe ) شش code converter
[ریاضیات] رمز گشا

مترادف و متضاد

رمزگشا (اسم)
decoder

رمز شناس (اسم)
decoder

جملات نمونه

1. A decoder is required for certain television programmes.
[ترجمه ترگمان]یک کدگشا برای برنامه های تلویزیونی ویژه ای مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای برنامه های تلویزیونی خاص، یک رمزگذار استفاده می شود

2. You need a decoder to get these channels.
[ترجمه ترگمان]شما به یک کدگشا برای گرفتن این کانال ها نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای دریافت این کانال ها نیاز به یک رمزگشایی دارید

3. The decoder is expected to retail for under $300.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که رمزگشا زیر ۳۰۰ دلار به فروش برسد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که رمزگشای زیر 300 دلار فروخته شود

4. Anyone who already has a decoder can carry on watching, a spokesman for the Department of National Heritage acknowledged.
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی وزارت میراث ملی تایید کرده است که هر کسی که در حال حاضر یک کدگشا برای مراقبت دارد می تواند ادامه دهد
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی وزارت میراث ملی اذعان کرد که هر کسی که قبلا یک رمزگشایی دارد می تواند در حال تماشا باشد

5. The new decoder uses an amplitude locked loop in combination with a phase locked loop to achieve this breakthrough.
[ترجمه ترگمان]رمزگشا جدید از یک حلقه قفل شده در ترکیب با یک حلقه قفل فاز برای رسیدن به این موفقیت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]رمزگشای جدید با استفاده از یک حلقه دامنه قفل شده در ترکیب با یک حلقه فاز قفل شده برای دستیابی به این پیشرفت استفاده می کند

6. Where is the decoder in the nervous system?
[ترجمه ترگمان]رمزگشا در سیستم عصبی کجاست؟
[ترجمه گوگل]کد کننده در سیستم عصبی کجاست؟

7. Each set-top decoder would then have its Macrovision-component circuitry individually addressed and activated through the network's addressable access control system.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک کدگشا در سطح بالا، مدار Macrovision - جزیی آن را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می دهد و از طریق سیستم کنترل دسترسی addressable شبکه فعال و فعال می شود
[ترجمه گوگل]هر کدام از تنظیم کننده های سری بالا، مدارک جزء Macrovision خود را به صورت جداگانه خطاب می کنند و از طریق سیستم کنترل دسترسی تصادفی شبکه فعال می شوند

8. The decoder at the other end converts the sequence of beeps back into a code which identifies the caller.
[ترجمه ترگمان]رمزگشا در انت های دیگر، توالی بوق را به کد که تماس گیرنده را شناسایی می کند تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]رمزگذار در انتهای دیگر، توالی صدای بوق را به یک کد تبدیل می کند که تماس گیرنده را شناسایی می کند

9. The decoder has to create a cognitive space in which the deictic elements and terms can be realised indexically.
[ترجمه ترگمان]رمزگشا باید یک فضای شناختی ایجاد کند که در آن عناصر و اصطلاحات deictic را می توان تشخیص داد
[ترجمه گوگل]رمزگشا باید یک فضای شناختی ایجاد کند که در آن عناصر و اصطلاحات حاکم بتوانند به طور شاخصی تحقق یابند

10. This adaptive decoder can decode shorten RS code with variable block length as well as variable message length.
[ترجمه ترگمان]این رمزگشا انطباقی می تواند کد RS را با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیغام متغیر رمز گشایی کند
[ترجمه گوگل]این رمزگشای انطباق می تواند کد کوتاه کوتاه با طول بلوک متغیر و همچنین طول پیام متغیر را رمزگشایی کند

11. The decoder does not need to lift reversely the coefficients and works normally. The requirement for ROI can be attained.
[ترجمه ترگمان]رمزگشا نیاز ندارد که ضرایب را بالا ببرد و به طور عادی کار کند نیاز به ROI را می توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]رمزگشا نیازی به عقب بردن ضرایب را ندارد و به طور معمول کار می کند الزام ROI را می توان به دست آورد

12. Decoder is one of the most important components in a memory unit, and its improvement can greatly diminish the access time of both register file and SRAM.
[ترجمه ترگمان]Decoder یکی از مهم ترین اجزای یک واحد حافظه است و بهبود آن می تواند تا حد زیادی زمان دسترسی هر دو فایل ثبت و SRAM را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]رمزگشای یکی از مهمترین اجزای یک واحد حافظه است و بهبود آن می تواند تا حد امکان زمان دسترسی هر دو فایل ثبت شده و SRAM را کاهش دهد

13. The decoder circuit test meter presented in this article is a special device which tests the decoder circuit of a pilotless aircraft.
[ترجمه ترگمان]سنجش مدار decoder ارائه شده در این مقاله یک دستگاه ویژه است که در آن مدار decoder یک هواپیمای pilotless را تست می کند
[ترجمه گوگل]تست سنجش مدار کنترل کننده که در این مقاله ارائه شده است یک دستگاه ویژه است که مدار کنترلر یک هواپیما بدون سرنشین را آزمایش می کند

14. Thus, with these simple interface circuits, asynchronous viterbi decoder, which provides high power efficiency, can be embedded into a synchronous system.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، با این مدارهای رابط ساده، decoder viterbi غیر همزمان، که کارایی توان بالایی را فراهم می کند، می تواند در یک سیستم همزمان تعبیه شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، با استفاده از این مدارهای رابط ساده، رمزگشایی ناهمگام viterbi که راندمان بالا قدرت را فراهم می کند می تواند به یک سیستم همگام تعبیه شود

پیشنهاد کاربران

مفسر

decoder ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدگشا
تعریف: شخص یا برنامه یا نرم‏افزار یا دستگاه مبدل اطلاعات رمزبندی‏شده به صورت پیش از رمزبندی


کلمات دیگر: