کلمه جو
صفحه اصلی

canopy


معنی : سایبان، خیمه، کروک اتومبیل، سایبان گذاشتن
معانی دیگر : آسمانه، قبه، پوشش چتر مانند (در بالای تخت پادشاهی و یا صندلی صدارت و غیره)، چترک، کند، پیچه، کوپله، کنیف، تاج پوشه، فلک، بام، (هواپیما) شیشه ی جلو و طرفین خلبان، بخش پارچه ای (چتر نجات)، طاق کاذب (بر سر در و غیره)، طاقک دار کردن، با آسمانه یا سایبان پوشاندن، زیر چتر گرفتن

انگلیسی به فارسی

سایبان، خیمه، کروک اتومبیل، سایبان گذاشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: canopies
(1) تعریف: a suspended covering, usu. of fabric held up on poles, as over a bed, dining area, ceremonial area, or walkway.
مترادف: covering
مشابه: awning, baldachin, canvas, cover, marquee, tarp, tarpaulin, tester

- A beautiful lace canopy hung over her bed.
[ترجمه ترگمان] یک تور توری زیبا روی تختش آویزان بود
[ترجمه گوگل] سایبان توری زیبا بر روی تختخوابش آویزان شد
- The canopy is being set up for the wedding ceremony.
[ترجمه ترگمان] * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل] مراسم عروسی برای قدم زدن می باشد

(2) تعریف: any overarching, rooflike cover, such as the sky or stars or the spread of upper foliage in a forest.
مشابه: cover, covering, envelope, roof, spread

- We camped out under the canopy of stars.
[ترجمه ترگمان] زیر سایبان ستاره ها اردو زدیم
[ترجمه گوگل] ما زیر تپه ستارگان گذاشتیم
- The canopy of the rain forest is the habitat of these birds.
[ترجمه ترگمان] سایبان جنگل بارانی زیستگاه این پرندگان است
[ترجمه گوگل] سایبان جنگل باران زیستگاه این پرندگان است

(3) تعریف: the cover over an airplane cockpit.
مشابه: cover, covering, enclosure

(4) تعریف: the fabric that catches the air in a parachute.
مشابه: fabric, parachute
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: canopies, canopying, canopied
• : تعریف: to cover with or as if with a canopy.
مترادف: cover
مشابه: envelop, shade, surround

- A starry sky canopied the earth.
[ترجمه ترگمان] آسمان پرستاره بر روی زمین فرود می آمد
[ترجمه گوگل] آسمان ستاره ای زمین را می پوشاند

• covering; shelter; transparent cover over the cockpit of a plane; part of a parachute which opens up and fills with air; roof
cover with a canopy (cover, awning, shade, etc.)
a canopy is a decorated cover above something such as a bed or throne.
you can also use canopy to refer to a layer of something that covers an area, for example branches and leaves at the top of a forest.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سایه بان
[زمین شناسی] سایه بان ،پوشش محافظ بر روی ماشین معدنکاری

مترادف و متضاد

overhanging covering


Synonyms: awning, baldachin, cover, marquee, shade, sunshade, umbrella


سایبان (اسم)
tent, pergola, bower, umbrella, sunshade, canopy, parasol, hovel, marquee

خیمه (اسم)
tent, canopy, hovel, tabernacle, marquee, wigwam

کروک اتومبیل (اسم)
canopy, top boot

سایبان گذاشتن (فعل)
canopy, make an arbor, make a shade

جملات نمونه

A silk canopy standing on four posts arched over the bed.

آسمانه‌ای از حریر که بر چهار پایه استوار بود در بالای بستر قرار داشت.


1. a silk canopy standing on four posts arched over the bed
آسمانه ای از حریر که بر چهار پایه استوار بود در بالای بستر قرار داشت.

2. There was a waterproof canopy over the platform.
[ترجمه ترگمان]روی سکو یک سایبان ضد آب وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک سایبان ضد آب بر روی پلت فرم وجود دارد

3. The trees formed a leafy canopy above their heads.
[ترجمه ترگمان]درختان یک سایبان پر شاخ و برگ را بالای سرشان شکل دادند
[ترجمه گوگل]درختان یک تاقچه برگدار بالاتر از سر خود داشتند

4. The trees formed such a dense canopy that all beneath was a deep carpet of pine-needles.
[ترجمه ترگمان]درختان این canopy انبوه را تشکیل می دادند که در زیر آن یک فرش عمیق از برگ های سوزنی کاج قرار داشت
[ترجمه گوگل]درختان چنین چوبه ای متراکم داشتند که زیر آن یک فرش عمیق از سوزن کاج بود

5. Their wings were outspread above her like a canopy, and at the side they made a white-feathered screen for her.
[ترجمه ترگمان]بال های آن ها همچون چتری روی او گسترده بود و در کنار او یک صفحه سفید پوشیده از رنگ سفید برای او درست کردند
[ترجمه گوگل]بال های آنها مانند یک تاج و تخت بیش از حد گسترش یافتند، و در طرف آنها یک صفحه سفیدپوش برای او ساخته شده بود

6. It is hoped to provide a new canopy over the Rennie House entrance as well as paving and landscaping.
[ترجمه ترگمان]امید است که یک خیمه جدید در ورودی کاخ Rennie و همچنین فرش و محوطه سازی فراهم کند
[ترجمه گوگل]امید است که در کنار ورودی خانه رنى و نیز کاشی و محوطه سازی، یک تپه جدید ایجاد کنیم

7. Powers popped his canopy, loosened his harness and was ejected by the centrifugal force.
[ترجمه ترگمان]قدرت ها، canopy را باز کردند و harness را شل کردند و از مرکز فرار کردند
[ترجمه گوگل]پاورز تاج پوشش خود را باز کرد، مهار او را از بین برد و توسط نیروی گریز از مرکز خروج شد

8. When he opened the canopy the base commander approached with a civilian.
[ترجمه ترگمان]وقتی he را گشود، فرمانده پایگاه با یک شخص غیر نظامی نزدیک شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که قوطی باز کرد، فرماندهی پایه با یک غیر نظامی تماس گرفت

9. They look upward to the canopy three stories above that arches over the length of the four-block mall.
[ترجمه ترگمان]آن ها به بالا تا سقف سه طبقه بالاتر از این قوس ها در طول چهار بلوک این مرکز خرید نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در طول قله چهار بلوک به سمت بالا تا بالای قوس سه طبقه بالا میروند

10. We looked up, into the night, through a canopy of stars.
[ترجمه ترگمان]به بالا نگاه کردیم، در تاریکی شب، در زیر سایبانی از ستارگان
[ترجمه گوگل]ما از شب یلدا به ستارگان نگاه کردیم

11. Nightingales appreciate an open tree canopy with plenty of dense undergrowth and thicket below to provide nesting sites and shelter.
[ترجمه ترگمان]Nightingales از یک سایبان درخت باز با انبوه گیاهان انبوه و انبوه در پایین برای ایجاد مکان های تخم گذاری و سرپناه استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]شب یلدا از یک درخت کوهی باز با مقدار زیادی از زیرزمینی متراکم و زیرزمینی زیر برای قدردانی از مکان های تودرتو و پناهگاه قدردانی می کنند

12. It was cool under the canopy and there was less light than Rostov had expected.
[ترجمه ترگمان]زیر سقف خنک بود و روشنایی کم تر از آنچه راستوف انتظار داشت خاموش بود
[ترجمه گوگل]در زیر سایبان سرد بود و نور کمتر از انتظار رستوف وجود داشت

13. This model of the canopy consists of a number of infinitely extended horizontal canopy layers.
[ترجمه ترگمان]این مدل از سایبان (سایبان)شامل تعدادی از لایه های قوسی به بی نهایت گسترش افقی می باشد
[ترجمه گوگل]این مدل از سایبان شامل تعدادی از لایه های تاج پوشش افقی بی نهایت است

Some groceries use canvas canopies in summertime.

برخی بقالی‌ها در تابستان سایبان کرباسی می‌زنند.


پیشنهاد کاربران

پوشش گیاهی

تاج پوشش

شاخ و برگ گیاهان

covering something with fabric

چتر درختان، سایه ی درختان متراکم ( برای نمونه در جنگل )

سایبان

canopy ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: آسمانه
تعریف: پوشش شفاف اتاقک هواپیماهای جنگی و آموزشی و تفریحی که خلبان را از جریان باد و عوامل جوّی محافظت می‏کند


کلمات دیگر: