معنی : حکم اعدام
معانی دیگر : هر چیز مرگ آفرین یا نابود ساز، ویرانگر، حکم مرگ (به حکم اعدامی که از سوی قاضی و دادگاه صادر شود بیشتر می گویند: death sentence)، فرمان کشتن
death warrant
معنی : حکم اعدام
معانی دیگر : هر چیز مرگ آفرین یا نابود ساز، ویرانگر، حکم مرگ (به حکم اعدامی که از سوی قاضی و دادگاه صادر شود بیشتر می گویند: death sentence)، فرمان کشتن
انگلیسی به فارسی
حکم اعدام
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: an official authorization to carry out execution of a death sentence.
• (2) تعریف: anything that makes death imminent and unavoidable.
- He signed his own death warrant when he betrayed his leader.
[ترجمه ترگمان] اون حکم مرگش رو امضا کرد وقتی به رهبرشون خیانت کرد
[ترجمه گوگل] وقتی او رهبر خود را خیانت کرد، حکم مرگ خود را امضا کرد
[ترجمه گوگل] وقتی او رهبر خود را خیانت کرد، حکم مرگ خود را امضا کرد
• order authorizing execution; something that causes hope to be lost, something that cancels expectations
a death warrant is an official document which orders that someone is to be executed as a punishment for a crime.
if someone is signing their own death warrant, they are behaving in a way which might cause their ruin or death.
a death warrant is an official document which orders that someone is to be executed as a punishment for a crime.
if someone is signing their own death warrant, they are behaving in a way which might cause their ruin or death.
مترادف و متضاد
حکم اعدام (اسم)
death warrant
جملات نمونه
This new tax will be a death warrant for small businesses.
این مالیات جدید برای شرکت‌های کوچک در حکم مرگ است.
Chain smoking is like signing your own death warrant.
سیگار کشیدن زنجیری (بدون وقفه) همانند امضای حکم اعدام خویشتن است.
اصطلاحات
signing one's own death warrant
فرمان قتل خود را امضا کردن
کلمات دیگر: