کلمه جو
صفحه اصلی

defunct


معنی : مرده، مرده، از بین رفته، درگذشته، تمام شده
معانی دیگر : متوفی، مرحوم، منسوخ، از رده خارج، ورافتاده، نیست، نیسته

انگلیسی به فارسی

ازبین رفته، تمام شده، مرده، درگذشته


از دست رفته، مرده، از بین رفته، درگذشته، تمام شده


انگلیسی به انگلیسی

• dead person
no longer in use, out of fashion; dead, extinct
if something is defunct, it no longer exists or it is no longer functioning.

صفت ( adjective )
• : تعریف: no longer in existence or use; dead; extinct.
مترادف: dead, extinct, obsolete
متضاد: living, operational, surviving
مشابه: deceased, disused, expired, inoperative, lifeless, out-of-date, outmoded, pass�

- The tracks remain in this area although the railroad is defunct.
[ترجمه ترگمان] خطوط راه آهن در این منطقه باقی می مانند هر چند که راه آهن از بین رفته است
[ترجمه گوگل] آهنگها در این منطقه باقی میمانند، اگرچه راه آهن از بین رفته است
- Curtsying appears to be a defunct custom in the United States.
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد که curtsying یک سنت از بین رفته در ایالات متحده است
[ترجمه گوگل] Curtsying به نظر می رسد سفارشی از دست رفته در ایالات متحده است

دیکشنری تخصصی

[حقوق] (واحد) منحله یا برچیده شده

مترادف و متضاد

extinct, not functioning


مرده (اسم)
defunct

مرده (صفت)
defunct, extinct, dead, vapid, exanimate, deceased, lifeless

از بین رفته (صفت)
defunct, extinct

درگذشته (صفت)
defunct

تمام شده (صفت)
through, all-over, defunct, extinct, rounded, thru

Synonyms: asleep, bygone, cold, dead, deceased, departed, done for, down the drain, exanimate, expired, gone, had it, inanimate, inoperative, invalid, kaput, late, lifeless, lost, nonexistent, obsolete, out of commission, vanished


Antonyms: alive, existent, existing, functioning, live, operating, operative, valid, working


جملات نمونه

1. the defunct was rich
شخص متوفی پولدار بود.

2. that company is defunct
آن شرکت منحل شده است.

3. his theories are now completely defunct
نظریه های او اکنون کاملا منسوخ شده است.

4. The long-playing record was made defunct by the arrival of the CD.
[ترجمه ترگمان]رکورد بازی با ورود سی دی از بین رفت
[ترجمه گوگل]رکورد طولانی مدت با ورود CD رفته بود

5. These machines are now considered defunct.
[ترجمه Sza] این ماشین ها در حال حاضر، از رده خارج ( منسوخ ) در نظر گرفته می شود.
[ترجمه ترگمان]این ماشین ها در حال حاضر از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]این ماشین ها در حال حاضر در نظر گرفته شده باقی مانده است

6. He wrote many articles for the now sadly defunct newspaper, the Daily Correspondent.
[ترجمه ترگمان]او مقالات زیادی برای روزنامه به تازگی از بین رفته را برای روزنامه پیام امروز نوشت
[ترجمه گوگل]او روزنامه های بسیاری را برای روزنامه متأهل که امروز غم انگیز است، روزنامه نگار نوشت

7. You see, the Ping Tiao is now defunct.
[ترجمه ترگمان] ببین، \"پینگ Tiao\" الان مرده
[ترجمه گوگل]می بینید، Ping Tiao اکنون از بین رفته است

8. Another worry is that nuclear material from defunct nuclear power plants and dismantled nuclear weapons might end up in the wrong hands.
[ترجمه ترگمان]یک نگرانی دیگر این است که مواد هسته ای از نیروگاه های هسته ای از بین رفته و سلاح های هسته ای آسیب دیده ممکن است به دست نادرست برسد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نگرانی ها این است که مواد هسته ای از نیروگاه های هسته ای باقی مانده و سلاح های هسته ای برداشته می شود و ممکن است در دستان اشتباه باشد

9. Portsmouth is yet another defunct municipal airport.
[ترجمه ترگمان]پورتزماوت همان فرودگاه شهری قدیمی دیگری است
[ترجمه گوگل]پورتسموث یک فرودگاه شهری دیگر است

10. In a nearby bush a defunct oxyacetylene cutter attracted the attention of a passing stoat.
[ترجمه ترگمان]در یک بوته مجاور، کوره cutter که از بین رفته بود، توجه بیننده را به stoat جلب کرد
[ترجمه گوگل]در یکی از بوشهای نزدیک، یک برش اکسایا ساتیلن باقی مانده، توجه یک قایق منتخب را جلب کرد

11. Pall Mall Shooting Gallery, now defunct.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]گالری تیراندازی پال، اکنون از بین رفته است

12. The Tyrrell Society and all that pining after defunct Oxford cabals - it's irrelevant, Harry, don't you see?
[ترجمه ترگمان]انجمن اخوت و همه اون pining که بعد از defunct Oxford مرده بود - این ربطی به موضوع نداره، هری، نمی بینی؟
[ترجمه گوگل]انجمن تییرل و همه چیزهایی که پس از کابال های آکسفورد فراموش شده اند - بی اهمیت است، هری، آیا نمی بینید؟

13. Part of the now defunct Ireland Colliery may just be discerned in the background.
[ترجمه ترگمان]بخشی از این منطقه که اکنون از بین رفته است، ممکن است تنها در پس زمینه تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]بخشی از کاستاریکا ایرلند که اکنون از بین رفته است، ممکن است در پس زمینه آشکار شود

14. Former director of the now defunct Arthur Ackermann and Sons.
[ترجمه ترگمان]مدیر سابق این گروه، آرتور Ackermann و پسران بود
[ترجمه گوگل]مدیر سابق آرتور اکرمن و پسران که اکنون از بین رفته است

15. The scheme for building an airport seems to be completely defunct now.
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که طرح احداث یک فرودگاه در حال حاضر کاملا از بین رفته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که طرح ساخت فرودگاه کاملا از بین رفته است

16. Its extraordinary jurisdiction in civil matters was compared with the extraordinary jurisdiction of the now defunct Star Chamber in criminal matters.
[ترجمه ترگمان]صلاحیت فوق العاده این شورا در امور مدنی با صلاحیت فوق العاده اتاق استار از بین رفته در امور کیفری مقایسه شد
[ترجمه گوگل]صلاحیت فوق العاده ای در مسائل مدنی با صلاحیت فوق العاده ای از اتاق ستاره ای که در حال حاضر فراموش شده بود در مسائل جنایی مقایسه شد

The defunct was rich.

شخص متوفی پولدار بود.


That company is defunct.

آن شرکت منحل شده است.


His theories are now completely defunct.

نظریه‌های او اکنون کاملاً منسوخ شده است.


پیشنهاد کاربران

از رده خارج/بیرون

از کار افتاده

مرده متوفی بدرد نخور


کلمات دیگر: