کلمه جو
صفحه اصلی

dandelion


معنی : قاصدک
معانی دیگر : (گیاه شناسی) شیر دندان، دندان شیر، قاصدک (انواع گل های جنس taraxacum از خانواده ی composite)، قاصدک گیاه خودرو و دارای گلهای زرد روشن

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) قاصدک (گیاه خودرو و دارای گل‌های زرد روشن)


قاصدک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a low-growing weedy plant with notched leaves and yellow flowers.

(2) تعریف: the flower of this plant.

• plant with yellow flowers and toothed leaves
a dandelion is a wild plant that has yellow flowers with lots of thin petals. when the petals drop off, they leave fluffy balls of seeds.

مترادف و متضاد

قاصدک (اسم)
dandelion

جملات نمونه

1. Very need you, just like the dandelion need the breeze.
[ترجمه رویا] به تو محتاجم، درست مثل قاصدکی که محتاج نسیم است.
[ترجمه ترگمان]خیلی بهت نیاز دارم، درست مثل the که به باد نیاز داری
[ترجمه گوگل]خیلی به شما احتیاج دارد، درست مثل قاصدک نیاز به نسیم دارد

2. The seeds of dandelion were carried to the meadow by the wind.
[ترجمه ملیکا] دانه های قاصدک را باد به چمنزار برد.
[ترجمه نیلی] بذرهای قاصدک را باد به چمنزار میبرد.
[ترجمه ترگمان]دانه های of به وسیله باد به چمن ها حمل می شد
[ترجمه گوگل]بذر قاصدک به وسیله باد به چمنزار منتقل شد

3. The wind puffed away the seeds of the dandelion.
[ترجمه ترگمان]باد دانه های گل قاصدک را کنار زد
[ترجمه گوگل]باد از دانه های قاصدک پف کرده است

4. While herbalists make dandelion into tincture, the leaves can be eaten raw in salad or steamed with the flowers and eaten like vegetables.
[ترجمه ترگمان]در حالی که herbalists از گل قاصدک در tincture استفاده می کنند، برگ ها می تواند به صورت سالاد خورده شود و یا با گل ها بخار شود و مانند سبزیجات سر و کار داشته باشد
[ترجمه گوگل]در حالی که گیاهخواران قارچ را به تنتور می اندازند، برگ را می توان در سالاد خام خورده یا با گل ها بخورند و مانند سبزیجات خورده شوند

5. Wind brings a dandelion drift of exclamation marks, and the thrush types an against a stone.
[ترجمه ترگمان]باد حرکت قاصدک را با علامت تعجب به ارمغان می آورد و انواع مرغ توکا را بر روی یک سنگ به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]باد موجب برانگیختن قاصدک علامت تعجب می شود و قیچی بر علیه یک سنگ می گذارد

6. Yes, curlier even than Derek Johnstone's big dandelion noggin.
[ترجمه ترگمان]بله، حتی از noggin big Johnstone هم هم هست
[ترجمه گوگل]بله، حتی بیشتر از گوشت قاصدک درک جانستون هم نگران است

7. Here, Hazel and Fiver were sitting with Dandelion under a flowering wild cherry.
[ترجمه ترگمان]اینجا، هیزل و fiver در زیر یک گیلاس پر گل نشسته بودند
[ترجمه گوگل]در اینجا، هیزل و فیور در زیر گیلاس وحشی گیلاس با قاصدک نشسته بودند

8. Roasted dandelion root is an excellent coffee substitute ( and it's decaf ).
[ترجمه ترگمان]ریشه گل قاصدک به عنوان یک جایگزین خوب برای قهوه است
[ترجمه گوگل]ریشه قاصدان روغنی یک جایگزین قهوه عالی است (و این کافیه)

9. Dandelion (Taraxacum mongolicum) could be served as a food and a drug, and it can be applied in a hot pepper sauce, which extended its application in nutritional and functional value.
[ترجمه ترگمان]dandelion (Taraxacum mongolicum)می تواند به عنوان غذا و یک دارو مورد استفاده قرار گیرد، و می تواند در یک سس فلفل تند اعمال شود، که کاربرد آن را در ارزش غذایی و عملکردی گسترش می دهد
[ترجمه گوگل]قارچ (Taraxacum mongolicum) می تواند به عنوان یک غذا و یک دارو مصرف شود و می توان آن را در یک سس فلفل داغ استفاده کرد که کاربرد آن در ارزش تغذیه ای و عملکردی را افزایش می دهد

10. In dandelion ( Taraxacum ), for example, the chromosomes of the megaspore mother cell remain in one cell after the first meiotic division, forming a restitution nucleus.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، در قاصدک (Taraxacum)، کروموزوم های سلول مادر megaspore در یک سلول پس از اولین تقسیم meiotic باقی می مانند و یک هسته restitution تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در قاصدک (Taraxacum)، کروموزوم های سلول مادر مگاسپور در یک سلول پس از اولین تقسیم مادیوتین باقی می مانند، تشکیل یک هسته مجددا

11. Childhood soft like a dandelion. Along with my childhood years.
[ترجمه ترگمان]کودکی شبیه به گل قاصدک همراه با ساله ای کودکی ام
[ترجمه گوگل]دوران کودکی مانند قاصدک همراه با دوران کودکی من

12. Dandelion stems are full of milk, clover heads are loaded with nectar, the Frigidaire is full of ice-cold drinks.
[ترجمه ترگمان]ساقه ها پر از شیر هستند، سره ای شبدر با شهد پر می شوند، the پر از نوشیدنی های سرد است
[ترجمه گوگل]ساقه قاصدک پر از شیر، سرده شبدر با شهد است، Frigidaire پر از نوشیدنی های یخ سرد است

13. I want to be a dandelion: a tough, resilient weed.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم یک گل قاصدک، یک علف خشک و انعطاف پذیر باشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک قاصدک باشد: یک علف هرز سخت و انعطاف پذیر

14. The Dandelion Patch is the least developed of the four active vents.
[ترجمه ترگمان]وصله پینه شده حداقل از چهار دریچه فعال تشکیل یافته است
[ترجمه گوگل]پستان قورباغه کمترین توسعه از چهار دریچه فعال است

15. This time, dandelion capsules can soften hard fecal matter .
[ترجمه ترگمان]این بار، محفظه های قاصدک، مدفوع سخت را نرم می کنند
[ترجمه گوگل]در این زمان، کپسول قاصدک می تواند ماده مدفوع سخت را نرم کند

پیشنهاد کاربران

گل زرد کوچکی که تخم ان را قاصدک میگویند


کلمات دیگر: