کلمه جو
صفحه اصلی

calligraphic


معنی : مربوط به خطاطی
معانی دیگر : مربوط به خطاطی

انگلیسی به فارسی

مربوط به خطاطی


خوشنویسی، مربوط به خطاطی


انگلیسی به انگلیسی

• written by a calligrapher, written in beautiful or elegant handwriting

مترادف و متضاد

مربوط به خطاطی (صفت)
calligraphic

جملات نمونه

1. Calligraphic screens generated drawings in the same fashion.
[ترجمه ترگمان]پرده های calligraphic نقاشی های ایجاد شده را به همین شکل ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش های خوشنویسی تولید تصاویر مشابه را انجام می دهند

2. The development of calligraphic studies plays an exclusive role in the promotion of traditional Chinese culture.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت مطالعات خوشنویسی نقش انحصاری در ترویج فرهنگ سنتی چین ایفا می کند
[ترجمه گوگل]توسعه مطالعات خوشنویسی نقش منحصر به فرد در ارتقاء فرهنگ سنتی چینی ایفا می کند

3. Through the ages, great calligraphers developed representative calligraphic styles of their times.
[ترجمه ترگمان]calligraphers بزرگ از قرون و اعصار گوناگون سبک های گوناگون خود را به نمایش می گذاشتند
[ترجمه گوگل]از طریق سنین مختلف، خوشنویسان بزرگ، سبک های خوشنویسی نمایانگر زمان های خود را توسعه دادند

4. Anhui merchant collectors and dealers in calligraphic works and paintings prospered as never before.
[ترجمه ترگمان]مجموعه داران بازرگانی Anhui و فروشندگان در آثار خوشنویسی و تابلوهای نقاشی مثل قبل پیشرفت کردند
[ترجمه گوگل]گردآورندگان و بازرگانان بازرگان آنهویی در آثار نقاشی و نقاشی های خوشنویسی هرگز پیش از این موفق نبوده اند

5. Cursive scripts is one kind of Chinese calligraphic writing.
[ترجمه ترگمان]scripts Cursive نوعی از نوشته های نوآورانه چینی است
[ترجمه گوگل]اسکریپت های دروغین یکی از انواع نوشتن خوشنویسی چینی است

6. With Chinese paintings and calligraphic pieces, you can Beautify your life.
[ترجمه ترگمان]با نقاشی های چینی و قطعه های calligraphic می توانید زندگی خود را خراب کنید
[ترجمه گوگل]با نقاشی های چینی و قطعات نقاشی، شما می توانید زندگی خود را زیبا کنید

7. Calligraphic relics in the tourist areas consist mainly of tablet forest and stone cuts.
[ترجمه ترگمان]آثار باقیمانده در مناطق توریستی عمدتا از درختان لوح و برش های سنگی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]آثار خوشنویسی در مناطق توریستی عمدتا شامل جنگل قرمز و سنگ انداز است

8. The application of calligraphic, artistic and symbolic font of Chinese characters in packaging and upholster design has become a Chinese ethical propagation mode of business information.
[ترجمه ترگمان]کاربرد نقاشی های نوآورانه، هنری و نمادین شخصیت های چینی در بسته بندی و طراحی upholster به یک روش انتشار اخلاقی چینی برای کسب اطلاعات تجاری تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]استفاده از فاکتورهای خوشنویسی، هنری و نمادین از شخصیت های چینی در طراحی بسته بندی و اثاثه یا لوازم داخلی تبدیل به یک روش انتشار اخلاقی چینی از اطلاعات کسب و کار شده است

9. Su's calligraphic aesthetic perspective formed an integrated system.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه calligraphic Su یک سیستم یکپارچه را شکل داد
[ترجمه گوگل]چشم انداز زیبایی شناسی کالبدی یک سیستم یکپارچه را تشکیل می دهد

10. The axis in calligraphic works, a hypothetical auxiliary line, is analyzed from word structure and reflects the general trend of a word, word group and a line.
[ترجمه ترگمان]محور در آثار خوشنویسی، یک خط جانبی فرضی، از ساختار کلمه تحلیل شده و گرایش کلی یک کلمه، گروه کلمه و یک خط را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]محور کارهای خوشنویسی، یک خط کمکی فرضی، از ساختار کلمه تجزیه و تحلیل می شود و روند کلی یک کلمه، گروه کلمه و یک خط را نشان می دهد

11. The strokes in the calligraphic works and paintings on display here are vigorous.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های نوآورانه و تابلوهای روی صفحه نمایش در اینجا قوی هستند
[ترجمه گوگل]سکته مغزی در کارهای نقاشی و نقاشی روی صفحه نمایش بسیار نیرومند است

12. I like collecting calligraphic works and paintings.
[ترجمه ترگمان]من از جمع کردن آثار خوشنویسی و نقاشی های نوآورانه لذت می برم
[ترجمه گوگل]من دوست دارم جمع آوری آثار نقاشی و نقاشی

13. The calligraphic research center of Beijing University will carry his banner, inherit his spirit and make new contributions to the research of calligraphic culture.
[ترجمه ترگمان]جدیدترین مرکز تحقیقاتی دانشگاه پکن، درفش خود را به دست خواهد آورد، روح خود را به ارث برده و کمک های جدیدی به تحقیقات فرهنگ خوشنویسی ارائه خواهد داد
[ترجمه گوگل]مرکز تحقیقات خوشنویسی دانشگاه پکن، پرچم خود را به ارمغان می آورد، روح او را به ارث برده و به تحقیقات فرهنگ خوشنویسی کمک می کند

14. Calligraphic inscription and stone have high test appreciation of the value of research and copying.
[ترجمه ترگمان]در کتیبه و سنگ، ارزش تحقیق و کپی برداری از ارزش بالایی برخوردار است
[ترجمه گوگل]کتیبه کلامی و سنگ، تسلط بالای آزمون ارزش تحقیق و کپی را دارند

15. Printing did not harm handwriting, though it gradually replaced the calligraphic uncial and gothic of silent, patient monks in their scriptoria.
[ترجمه ترگمان]چاپ به نگارش خط آسیب نرساند، هر چند که به تدریج جایگزین calligraphic uncial و gothic خاموش و شکیبا در scriptoria شد
[ترجمه گوگل]چاپ دست خط را صدمه ندید، هر چند آن را به تدریج جایگزین کلاسیک غیر رسمی و گوتیک از راهبان سکوت، بیمار در scriptoria خود جایگزین

پیشنهاد کاربران

وابسته خطاطی

خوش نویسی روی چیزی


درکتاب خط سفید :
به معنی خوش نویسی شده است.

باتشکر


خوشنویسانه

خطاطی خوش نویسی


کلمات دیگر: