1. Customers often defer payment for as long as possible.
[ترجمه z.f.a] مشتریان معمولا پرداخت را تا زمانی که ممکن است به عقب می اندازند
[ترجمه ترگمان]مشتریان اغلب پرداخت را تا جایی که ممکن است به تعویق می اندازند
[ترجمه گوگل]مشتریان اغلب پرداخت تا زمانی که ممکن است
2. On technical matters, I defer to the experts.
[ترجمه ترگمان]در مورد مسائل فنی، من آن متخصصان را به تعویق انداختم
[ترجمه گوگل]در مورد مسائل فنی، من به کارشناسان تعلیم می دهم
3. I defer to your judgement in these matters.
[ترجمه منیژه اسدنژاد] منم به قضاوت شما احترام می گذارم.
[ترجمه ترگمان]من به قضاوت شما در این مسائل اهمیت می دهم
[ترجمه گوگل]من به قضاوت شما در مورد این مسائل توجه می کنم
4. We all defer to her in these matters.
[ترجمه ترگمان]ما همه این مسائل را به تعویق می اندازیم
[ترجمه گوگل]ما همه را در این زمینه به او سپرده ایم
5. We defer questions of this kind to the chairman.
[ترجمه ترگمان]ما پرسش هایی از این نوع به رئیس را به تعویق می اندازیم
[ترجمه گوگل]ما این سوالات را به رئیس منتقل می کنیم
6. We will defer to whatever the committee decides.
[ترجمه ترگمان]ما به هر کاری که کمیته تصمیم می گیرد موکول خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما هر آنچه را که کمیته تصمیم می گیرد، متوقف خواهیم کرد
7. We are happy to defer to the committee's wishes.
[ترجمه ترگمان]ما خوشحال هستیم که خواسته های این کمیته را به تعویق بیاندازیم
[ترجمه گوگل]ما خوشحال هستیم که به خواسته های کمیته می پردازیم
8. We wish to defer our decision until next week.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم تصمیم خود را تا هفته آینده به تعویق بیاندازیم
[ترجمه گوگل]ما مایل هستیم تصمیم خود را تا هفته آینده به تعویق بیاندازیم
9. Do you always defer to your parents wishes?
[ترجمه ترگمان]تو همیشه به خواسته های پدر و مادرت اهمیت میدی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما همیشه به خواسته های والدین خود دلالت می کنید؟
10. We agreed to defer discussion of these issues until the next meeting.
[ترجمه ترگمان]ما موافقت کردیم که بحث در مورد این مسائل تا جلسه بعدی را به تعویق بیاندازیم
[ترجمه گوگل]ما توافق کردیم تا بحث بعدی این مسائل را تا جلسه بعدی متوقف کنیم
11. Some women defer childbearing in favour of a career.
[ترجمه ترگمان]برخی از زنان باردار شدن را به نفع یک شغل به تعویق می اندازند
[ترجمه گوگل]بعضی از زنان باروری را به نفع حرفه ای ترجیح می دهند
12. I defer to your greater experience in such things.
[ترجمه ترگمان]من به تجربه بیشتر تو در چنین چیزهایی فکر می کنم
[ترجمه گوگل]من به تجربه بیشتر خود در چنین مواردی متوسل می شوم
13. We may have to defer payment for a week.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است مجبور باشیم این پول را به مدت یک هفته به تعویق بیاندازیم
[ترجمه گوگل]ممکن است ما مجبور به پرداخت یک هفته هستیم
14. I will defer to your wishes.
[ترجمه ترگمان]من به خواسته های شما گوش خواهم داد
[ترجمه گوگل]من به خواسته های شما بازخواهم گشت
15. They cannot defer their departure any longer.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر نمی توانند حرکت خود را عقب بیندازند
[ترجمه گوگل]آنها نمیتوانند دیگران را ترک کنند