کلمه جو
صفحه اصلی

dandyism


معنی : شیک پوشی، توجه زیاد به لباس
معانی دیگر : شیک پوشی، توجه زیاد به لباس

انگلیسی به فارسی

شیک‌پوشی، توجه زیاد به لباس


دودکش، شیک پوشی، توجه زیاد به لباس


انگلیسی به انگلیسی

• excessive concern with one's clothes and appearance

مترادف و متضاد

شیک پوشی (اسم)
dandyism

توجه زیاد به لباس (اسم)
dandyism

جملات نمونه

1. I admired him as the ultimate in dandyism.
[ترجمه ترگمان]من او را به عنوان هدف نهایی در dandyism تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]من او را به عنوان نهایی در dandyism تحسین

2. Dandyism, as a self-conscious aesthetic life style, expresses modern people' s desire to seek the value of themselves and the significance of life by aestheticizing daily life.
[ترجمه ترگمان]dandyism، به عنوان سبک زندگی زیبایی شناختی خود، تمایل مردم مدرن به جستجوی ارزش خود و اهمیت زندگی را با aestheticizing زندگی روزمره بیان می کند
[ترجمه گوگل]Dandyism، به عنوان یک سبک زندگی زیباییشناختی خودآگاه، بیانگر تمایل مردم مدرن به دنبال ارزش دادن به خود و اهمیت زندگی با زیبایی شناختن زندگی روزمره است

3. The dilemma of dandyism deeply reflects the paradox of aesthetic modernity.
[ترجمه ترگمان]معضل of عمیقا انعکاسی از تناقض مدرنیته زیبایی شناختی است
[ترجمه گوگل]معضل روحانی عمیقا منعکس کننده پارادوکس مدرنیته زیبایی شناسی است

4. The developing and changing process of dandyism in Europe in 19th century was a process in which aesthetic judging factors were successively enhanced in this movement.
[ترجمه ترگمان]فرآیند توسعه و تحول of در اروپا در قرن نوزدهم فرآیندی بود که در آن عوامل داوری زیبایی به ترتیب در این جنبش افزایش یافت
[ترجمه گوگل]فرآیند در حال توسعه و تغییر چهره در اروپا در قرن نوزدهم فرایندی بود که در آن عوامل قضاوت زیبایی شناختی در این جنبش به طور متوالی افزایش یافت

5. Their poems also apparently became dandyism sign and the hotspot attentioned by then Parnassus.
[ترجمه ترگمان]اشعار آن ها ظاهرا علامت dandyism و کانون کانون attentioned بود که در آن هنگام پارناسوس به دست می آمد
[ترجمه گوگل]اشعار وی نیز به نظر می رسد نشانه ضخیم شدن و نقاط ضعف که در آن زمان به پرناسوس توجه شده است

6. Beau Brummel was a noted representative of dandyism.
[ترجمه ترگمان]بو Brummel نماینده معروف dandyism بود
[ترجمه گوگل]بیو برومل نماینده برجسته ای از دندانپزشکی بود

7. But many suffer and small city, commerce walking street is dandyism symbol, seemly walking street namely civilization symbolize, namely city flourish embodiment, no matter what succeed or defeat.
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از مردم رنج می برند و شهر کوچک، تجارت راه رفتن، نماد dandyism، خیابان راه رفتن به نام تمدن نماد، بدون توجه به موفقیت یا شکست است
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از مردم رنج می برند و شهر کوچک، خیابان تجارت خیابانی نماد دودستی است، به نظر می رسد راه رفتن خیابان یعنی تمدن نماد، یعنی تجسم شهر شکوفایی، مهم نیست که چه موفق و یا شکست

8. As a secular living manner as well as a pursuit of aesthetic judgment on arts, dandyism typically reflects the aesthetic nature of modern culture.
[ترجمه ترگمان]dandyism به عنوان یک شیوه زندگی سکولار و نیز پی گیری قضاوت زیبایی شناختی از هنر عموما ماهیت زیبایی شناسی فرهنگ مدرن را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شیوه زندگی سکولار و همچنین پیگیری قضاوت زیبایی شناختی در مورد هنر، شیوة شیطانی به طور معمول ماهیت زیبایی فرهنگ مدرن را نشان می دهد


کلمات دیگر: