کلمه جو
صفحه اصلی

dandify


معنی : شیک پوشی کردن، جلف بودن، زیور زدن
معانی دیگر : (مرد) خود را آراستن، خود را شیک و پیک کردن

انگلیسی به فارسی

شیک‌پوشی، جلف بودن، زیور زدن


دندانه دار کردن، شیک پوشی کردن، جلف بودن، زیور زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dandifies, dandifying, dandified
مشتقات: dandification (n.)
• : تعریف: to make (oneself or another person) look like or become a dandy or fop.

- That new suit dandifies him.
[ترجمه ترگمان] آن کت و شلوار نو برای او تنگ شده بود
[ترجمه گوگل] این کت و شلوار جدید او را می سازد

• turn into a dandy

مترادف و متضاد

شیک پوشی کردن (فعل)
dandify

جلف بودن (فعل)
dandify

زیور زدن (فعل)
dandify

جملات نمونه

a dandified youth

جوان شیک‌پوش



کلمات دیگر: