1. barter away
به ثمن بخس دادن،مفت از دست دادن،به هدر دادن
2. the barter system
روش دادوستد پایاپای
3. they barter food for services
آنان در مقابل غذا کار می کنند.
4. to barter oil for machinery
نفت را با ماشین آلات مبادله کردن
5. gradually the barter system gave way to a monetized economy
بتدریج نظام تهاتری به یک اقتصاد مبتنی بر پول تبدیل شد.
6. I had to barter with the locals for food.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم برای غذا با افراد محلی معامله کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم با مردم محلی غذا بخورم
7. We will never barter away principles.
[ترجمه ترگمان]ما هرگز اصول را عوض نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز مبادله اصولی نخواهیم کرد
8. The prisoners tried to barter with the guards for their freedom.
[ترجمه ترگمان]زندانیان می کوشیدند تا با نگهبانان آزادی خود معامله کنند
[ترجمه گوگل]زندانیان برای آزادی خود با محافظان تلاش کردند
9. Overall, barter is a very inefficient means of organizing transactions.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، مبادله کالا ابزار بسیار نامناسبی برای سازماندهی معاملات است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، مبادله یک روش بسیار ناکارآمد برای سازماندهی معاملات است
10. The prisoners tried to barter with the guards for items like writing paper and books.
[ترجمه ترگمان]زندانیان سعی کردند تا با نگهبانان برای مواردی مانند نوشتن کاغذ و کتاب معامله کنند
[ترجمه گوگل]زندانیان سعی داشتند با نگهبانان برای مواردی مانند نوشتن مقاله و کتاب، از آنها محافظت کنند
11. The islanders use a system of barter instead of money.
[ترجمه ترگمان]جزیره نشینان از یک سیستم مبادله پایاپای به جای پول استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]ساکنان جزیره ای به جای پول از سیستم بانکی استفاده می کنند
12. Trading was carried out under a barter system.
[ترجمه ترگمان]بازرگانی تحت یک سیستم مبادله پایاپای انجام شد
[ترجمه گوگل]بازرگانی تحت یک سیستم دادوستد انجام شد
13. On these islands a system of barter is used.
[ترجمه ترگمان]در این جزایر یک سیستم مبادله پایاپای مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در این جزایر یک سیستم مبادله استفاده می شود
14. Mr Barter recorded a suicide verdict and expressed his sympathy to Mr Banks' family.
[ترجمه ترگمان]آقای Barter حکم خودکشی را ثبت کرد و همدردی خود را با خانواده آقای بنکس ابراز کرد
[ترجمه گوگل]آقای بارت یک حکم انتحاری را ثبت کرد و ابراز همدردی با خانواده آقای بانکز کرد
15. Merseyside coroner Roy Barter recorded a verdict of death by natural causes at yesterday's Liverpool inquest.
[ترجمه ترگمان]کارآگاه Merseyside روی Barter حکم مرگ را به دلایل طبیعی در دادگاه لیورپول ثبت کرده است
[ترجمه گوگل]روی برد بارسای مرسیساید را به دلیل علل طبیعی در تحقیق دیروز در لیورپول، اعدام کرد
16. In their distress, factories and workers engage in barter in a desperate effort to survive.
[ترجمه ترگمان]در فلاکت، کارخانه ها و کارگران در یک تلاش ناامیدانه برای زنده ماندن به معامله می پردازند
[ترجمه گوگل]کارگران و کارگران در رنج و عذاب خود تلاش می کنند تا زنده بمانند