کلمه جو
صفحه اصلی

banana


معنی : موز
معانی دیگر : (گیاه شناسی) درخت موز (جنس musa و خانواده ی banana که برگ های پهن و دراز و میوه ی خوراکی دارد)، وابسته به گیاهان تک لپه ای مناطق حاره از جنس musaceae و رده ی zingiberales

انگلیسی به فارسی

موز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the long, curved, fleshy fruit of any of several tropical treelike plants.

- Bananas turn yellow when they're ripe, but these are still green.
[ترجمه zoha] موز ها وقتی که میرسند زرد رنگ میشوند اما این ها هنوز سبر رنگند
[ترجمه ترگمان] موز، وقتی که آماده باشند زرد می شود، اما این ها هنوز سبز هستند
[ترجمه گوگل] وقتی که رسیده اند موز به رنگ زرد رنگ هستند، اما این ها هنوز سبز هستند

(2) تعریف: the plant on which such fruit grows.

- Northern climate is not suitable for the banana.
[ترجمه ترگمان] آب و هوای شمالی برای شرکت موز مناسب نیست
[ترجمه گوگل] آب و هوای شمال برای موز مناسب نیست

• individual opposing the development of new buildings or edifices or projects close to his neighbourhood
tropical plant; crescent-shaped yellow fruit which grows on this plant
a banana is a long curved fruit with a yellow skin.

مترادف و متضاد

موز (اسم)
banana

جملات نمونه

1. banana skin
پوست موز

2. a banana split
بستنی و موز قاچ شده

3. green banana
موز نارس

4. don't throw your banana peel in the street!
پوست موز را در خیابان نیانداز!

5. to peel off a banana
پوست موز را کندن

6. He always plays second banana in the basketball matches.
[ترجمه marinet] او همیشه در مسابقات بسکتبال موز دوم بازی می کند.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مسابقات بسکتبال شرکت می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مسابقات بسکتبال موز دوم بازی می کند

7. She peeled off the skin of a banana for the child.
[ترجمه Ayda] او برای کودک پوست موز را کند.
[ترجمه ترگمان]پوست موز را از پوست موز جدا کرد
[ترجمه گوگل]او پوست موز را برای کودک جدا کرد

8. A green banana is not ripe enough to eat.
[ترجمه Ayda] خوردن موز سبز مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]موز سبز برای خوردن کافی نیست
[ترجمه گوگل]یک موز سبز برای خوردن رسیده نیست

9. I slipped on a banana skin.
[ترجمه ترگمان] من روی یه پوست موز لیز خوردم
[ترجمه گوگل]روی پوست موز لیز خوردم

10. Monkey likes to eat banana.
[ترجمه ترگمان] میمون دوست داره موز بخوره
[ترجمه گوگل]میمون دوست دارد موز بخورد

11. Cut the banana in half lengthways.
[ترجمه ترگمان] موز رو در نیمه راه ببر
[ترجمه گوگل]موز را از وسط نصف کنید

12. The new tax has proved to be a banana skin for the government.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که مالیات جدید برای دولت یک پوست موز است
[ترجمه گوگل]مالیات جدید ثابت کرده است که پوست موز برای دولت است

13. Banana, grape, apple, daisy which of these is the odd one out?
[ترجمه ترگمان]موز، انگور، سیب، مروارید کدوم یکی از اینا عجیبه؟
[ترجمه گوگل]موز ، انگور ، سیب ، دیزی کدام یک از این موارد عجیب است؟

14. The plantain is a large cousin of the banana.
[ترجمه ترگمان]درخت چنار پسر عموی بزرگ موز است
[ترجمه گوگل]چنار پسر عموی بزرگ موز است

15. I watched her take a banana from a paper bag, peel it, and offer it to Frank.
[ترجمه ترگمان]او را تماشا کردم که یک موز را از کیسه کاغذی بیرون می آورد و آن را پوست می کرد و به فرانک عرضه می کرد
[ترجمه گوگل]من او را تماشا کردم که یک موز را از یک کیسه کاغذی برداشت ، پوست آن را جدا کرد و به فرانک پیشنهاد داد

16. Large palms and banana trees lined the roads and hamlets.
[ترجمه ترگمان]نخل های بزرگ و درخت های موز در جاده ها و دهکده ها صف کشیده بودند
[ترجمه گوگل]نخل های بزرگ و درختان موز جاده ها و دهکده ها را پوشانده است

اصطلاحات

to go bananas

(عامیانه) 1- با ابلهی و هیجان عمل کردن، هیجان‌زده و دستپاچه شدن 2- بسیار خشمگین شدن، از کوره در رفتن


to be bananas

1- ابله بودن، احمق بودن 2- خل بودن


پیشنهاد کاربران

خم کردن

موز تعریف انگلیسی = Fruit often with yellow skin and sweet taste


دیوانه بودن، هیجان زده شدن
مثال:
The crowd went bananas when the concert began.
وقتی کنسرت شروع شد، جمعیت هیجان زده شد.

You're going out in this weather? You must be bananas!
تو میخوای در این هوا بیرون بری؟تو حتما دیوانه شدی!

این کلمه ۲ معنی دارد موز و روانی مثلا تو اهنگ امینم rap god از این کلمه استفاده شد که خیلی ها به اشتباه ترجمه کردنش موز به جای روانی

این کلمه۲ معنی دارد یکی از این معنی ها موز هست و معنی بدی روانی یا دیوانه هست مثلا
That's banana
یعنی دیوانه کنندست

واژه banana به معنای موز
واژه banana به میوه گرمسیری زردی گفته می شود که دارای پوست ضخیم و بافتی نرم و شیرین است. در انگلیسی برای اشاره به چند موز از a bunch of bananas ( یک خوشه موز ) استفاده می کنند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: