1. caravan roads were infested with bandits
راهزنان در راه های کاروان رو غوغا می کردند.
2. he lives in a caravan
او در خانه ی سیار زندگی می کند.
3. thieves were lying in wait for the caravan
دزدان سرراه کاروان کمین کرده بودند.
4. thieves were lying in wait for the caravan
دزدان در انتظار کاروان کمین کرده بودند.
5. The dogs bark, but the caravan goes on.
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند، اما کاروان ادامه می یابد
[ترجمه گوگل]سگ ها پوست می کنند، اما کاروان ادامه می یابد
6. The community advisor gave us a caravan to live in.
[ترجمه ترگمان]مشاور اجتماعی به ما یک کاروان داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]مشاور محلی به ما یک کاروان برای زندگی کرد
7. The storm wrecked the family's caravan home.
[ترجمه ترگمان]نزدیک شدن به خانه، طوفان به راه افتاد
[ترجمه گوگل]طوفان خانه کاروان خانواده را خراب کرد
8. The caravan is equipped with a sink and a flush toilet.
[ترجمه ترگمان]این کاروان مجهز به دستشویی و سیفون توالت است
[ترجمه گوگل]کاروان با یک سینک و یک توالت فلاشینگ مجهز شده است
9. With a caravan, you can stop at your own convenience; you're not dependent on hotels.
[ترجمه ترگمان]با یک کاروان، شما می توانید به راحتی خودتان را متوقف کنید؛ به هتل ها وابسته نیستید
[ترجمه گوگل]با کاروان، می توانید راحت خود را متوقف کنید؛ شما وابسته به هتل نیستید
10. For six months they camped out in a caravan in a meadow at the back of the house.
[ترجمه ترگمان]شش ماه بود که در یک کاروان در انتهای خانه اردو زده بودند
[ترجمه گوگل]برای شش ماه آنها در یک کاروان در کنار چمنزار در پشت خانه نشسته بودند
11. The community adviser gave us a caravan to live in.
[ترجمه ترگمان]مشاور اجتماعی به ما یک کاروان داد تا در آن زندگی کنیم
[ترجمه گوگل]مشاور محلی به ما یک کاروان برای زندگی کرد
12. The caravan was heavily camouflaged with netting and branches from trees.
[ترجمه ترگمان]کاروان با توری و شاخه های درختان سرگرم بود
[ترجمه گوگل]کاروان به شدت با شبکه و شاخه های درختان تعطیل شد
13. We couldn't get into our caravan until mid-day, so that was nearly four hours to wait.
[ترجمه ترگمان]تا اواسط روز نتونستیم به کاروان برسیم، پس نزدیک بود چهار ساعت صبر کنیم
[ترجمه گوگل]ما تا اواسط روز به کاروان ما نمی رسیدیم، بنابراین تقریبا چهار ساعت صبر کردیم
14. Buy a caravan with a horse, maybe, and try and make it into an adventure.
[ترجمه ترگمان]یک کاروان را با یک اسب بخر و سعی کن آن را به یک ماجراجویی تبدیل کنی
[ترجمه گوگل]شاید یک کاروان با یک اسب بخرید و سعی کنید آن را به یک ماجراجویی تبدیل کنید
15. The Q Scheme Covering holiday caravan, chalet and camping parks.
[ترجمه ترگمان]طرح سوال: پوشش های تعطیلات، کلبه و پارک های آبی را پوشش می دهم
[ترجمه گوگل]طرح Q پوشش پارک کاروان، گنجه و کمپینگ