کلمه جو
صفحه اصلی

malar


(کالبد شناسی)، استخوان گونه، وابسته به شقیقه یاگونه، گونه ای

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) وابسته به شقیقه یاگونه، گونه ای


مالار، گونه ای، وابسته به شقیقه یاگونه


انگلیسی به انگلیسی

• malar bone, cheekbone (anatomy)
of or pertaining to the cheekbone (anatomy)

جملات نمونه

1. Objective To investigate a new technique of reduction malarplasty for prominent malar complex and zygomatic arch.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی یک تکنیک جدید کاهش malarplasty برای complex برجسته malar و طاق قوسی
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی یک روش جدید کاهش مالاریلوپلاستی برای کاوش های مجلل و مجلل مشهور مالار

2. Aged appearance in mid-face can be improved through malar fat pad lifting plus traditional SMAS face lifting.
[ترجمه ترگمان]ظاهر در میانه در میانه صورت می تواند از طریق بالا بردن سطح چربی بالا و بالا بردن صورت سنتی SMAS بهبود یابد
[ترجمه گوگل]ظاهر سالانه در اواسط چهره می تواند از طریق بلند کردن کف پلاستیکی مالار به علاوه SMAS سنتی چهره بلند بهبود یافته است

3. MDIC dental implants were implanted in bilateral malar bone to reconstruct maxillae.
[ترجمه ترگمان]کاشت implants دندانی در استخوان malar دو جانبه برای بازسازی maxillae کار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]ایمپلنت های دندانی MDIC در استخوان دوطرفه مالاریا برای بازسازی ماگزیله اعمال می شود

4. Methods Six cases underwent onlay bone graft to the angle and body part of mandible and malar surface simultaneously by using mandibular outer cortex.
[ترجمه ترگمان]روش های شش مورد تحت پیوند استخوان onlay به زاویه و قسمت بدنه فک و malar به طور همزمان با استفاده از قشر بیرونی mandibular مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها شش مورد به طور همزمان با استفاده از قشر بیرونی مندیبول، به صورت زاویه و قسمت اعضای بدن مونوبال و مالار انجام شد

5. Methods: 2maxillary fracture cases, with internal wiring fixation, wire was passed behind malar bone .
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۲ پرونده شکست فک بالا، با تثبیت سیم کشی داخلی، سیم پشت استخوان malar عبور کرد
[ترجمه گوگل]روشها: در موارد شکستگی 2 ضایعه، با اتصالات سیم کشی داخلی سیم در پشت استخوان مالار قرار گرفت

6. Depth of puncture can be deduced according to interval of apogee of malar archs.
[ترجمه ترگمان]عمق سوراخ را می توان با توجه به فاصله of از malar archs استنتاج کرد
[ترجمه گوگل]عمق پانکراس را می توان با توجه به فاصله آپحیای قوس های مالار، محاسبه کرد

7. Mielikki's allies are Chauntea and Lathander. Her foes are Malar and Talos.
[ترجمه ترگمان]متحدان s Chauntea و Lathander هستند دشمنانش malar و Talos
[ترجمه گوگل]متحدان Mielikki Chauntea و Lathander هستند دشمنان او Malar و Talos هستند

8. Objective To observe the clinical effect of the beauty operation of forehead and down-eyelid with internal fixation of fracture of malar bone and zygomatic arch.
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثر بالینی عملیات زیبایی پیشانی و پلک زدن داخلی شکستگی استخوان malar و طاق قوسی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر بالینی عملکرد زیبایی پیشانی و پلک چشم با تثبیت داخلی شکستگی استخوان مالاری و قوس ناحیه شکمی

9. Objective We explore the value of three - dimensional scan and the diagnostic criteria for prominent malar complex.
[ترجمه ترگمان]هدف ما ارزش اسکن سه بعدی و معیارهای تشخیصی برای مجموعه برجسته malar را بررسی می کنیم
[ترجمه گوگل]هدف ما ارزش اسکن سه بعدی و معیارهای تشخیص پیچیده مالار را بررسی می کنیم

10. Conclusion The new measuring point and indexes can digitally describe the malar bone structure and its relationship with other facial bony structure.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نقطه اندازه گیری جدید می تواند ساختار استخوانی malar و رابطه آن با دیگر ساختار استخوانی صورت را به طور دیجیتالی توصیف کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: نقطه جدید و شاخص های جدید می تواند ساختار استخوان مالاری و ارتباط آن با دیگر ساختار استخوانی صورت را به صورت دیجیتالی توصیف کند

11. Objective : To investigate the diagnostic criteria for the prominent malar complesx.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی معیارهای تشخیصی برای the برجسته malar
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی معیارهای تشخیصی برای سندرم چشم مولار

12. Appropriate measures according to fracture classification for the reduction of malar bone fractures are feasible.
[ترجمه ترگمان]معیارهای مناسب مطابق با طبقه بندی شکستگی برای کاهش شکستگی های استخوان، امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]اقدامات مناسب بر اساس طبقه بندی شکست برای کاهش شکستگی های استخوانی مالاری قابل انجام است

13. It is commonly seen that there is displacement of the malar fragment and enophthalmos after zygomaticomaxillary fracture.
[ترجمه ترگمان]معمولا مشاهده می شود که جابجایی بخش malar و enophthalmos پس از شکستگی zygomaticomaxillary وجود دارد
[ترجمه گوگل]معمولا مشاهده می شود که جابجایی قطعه مالار و انوفتالموس پس از شکستگی زگوماتوماسی سیلری وجود دارد

14. Objective: To summarize the clinical experiences on the treatment of malar bone fractures.
[ترجمه ترگمان]هدف: خلاصه تجربیات بالینی در درمان شکستگی های استخوان malar
[ترجمه گوگل]هدف: خلاصه تجربیات بالینی در درمان شکستگی های استخوانی مالاریا


کلمات دیگر: