کلمه جو
صفحه اصلی

retrospect


معنی : عطف بماسبق کننده، نگاه به گذشته، مسیر قهقرایی، پس نگری، عطف کردن
معانی دیگر : اندیشه ی گذشته، بازنگری، گذشته اندیشی، پس اندیشی، (نادر) پس نگری کردن، بازنگری کردن، به گذشته نگاه کردن یا اندیشیدن، پس نگریستن، شامل گذشته، پس نگرانه

انگلیسی به فارسی

شامل گذشته، عطف بماسبق کننده، نگاه به گذشته، مسیرقهقرایی، پس نگری، پس نگرانه


نگاهی به گذشته، عطف بماسبق کننده، نگاه به گذشته، مسیر قهقرایی، پس نگری، عطف کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: in retrospect
• : تعریف: reflection on the past or on past events or achievements.

- The chapter contains an historical retrospect of events leading up to the war.
[ترجمه ترگمان] این فصل شامل دورنمایی تاریخی از وقایعی است که به جنگ منتهی می شود
[ترجمه گوگل] این فصل شامل یک نگاه تاریخی به رویدادهای جنگنده است

• review of past events, contemplation of the past
reflect on the past, contemplate previous events
when you consider something in retrospect, you think about it some time after it has happened when you may be able to understand it more clearly.

مترادف و متضاد

afterthought


Synonyms: hindsight, recollection, reconsideration, reexamination, remembering, remembrance, reminiscence, retrospection, review, revision, survey


Antonyms: forethought, prophesy, prospect


عطف بماسبق کننده (اسم)
retrospect

نگاه به گذشته (اسم)
retrospect

مسیر قهقرایی (اسم)
retrospect

پس نگری (اسم)
retrospect, retrospection

عطف کردن (فعل)
direct, connect, advert, refer, hark back, retrospect, turn, return

جملات نمونه

1. in retrospect
با نگاهی به گذشته،در نگاه به گذشته،از دیدگاه امروز (درباره ی گذشته)

2. his new book begins with a retrospect
کتاب جدید او با نگاهی به گذشته آغاز می شود.

3. In retrospect, I think my marriage was doomed from the beginning.
[ترجمه امیر] با نگاهی به گذشته ، فکر میکنم ازدواج من از ابتدا محکوم به شکست بوده است.
[ترجمه ترگمان]وقتی به گذشته نگاه می کنم، فکر می کنم ازدواجم از اول به فنا رفته بود
[ترجمه گوگل]در گذشته، من فکر می کنم ازدواج من از ابتدا محکوم شده بود

4. In retrospect, it's easy to see why we were wrong.
[ترجمه امیر] با نگاهی به گذشته ، آسان است که متوجه شویم چرا ما اشتباه کردیم
[ترجمه ترگمان]وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم که چرا اشتباه کردیم
[ترجمه گوگل]در گذشته، آسان است که ببینیم چرا ما اشتباه کردیم

5. It was, in retrospect, the happiest day of her life.
[ترجمه امین رخساری] با نگاهی به گذشته آن روز شادترین روز زندگی او بود.
[ترجمه ترگمان]در نگاه به گذشته، شادترین روز زندگیش بود
[ترجمه گوگل]در گذشته، شادترین روز زندگی او بود

6. In retrospect, I wonder if we should have done more.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته، تعجب می کنم که آیا باید بیشتر این کار را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]در گذشته، من تعجب می کنم که آیا ما باید بیشتر کار کنیم

7. The decision seems extremely odd, in retrospect.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته، این تصمیم بسیار عجیب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]تصمیم به نظر می رسد بسیار عجیب و غریب است

8. In retrospect, I think that I was wrong.
[ترجمه ترگمان]به گذشته فکر می کنم که اشتباه می کردم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که من اشتباه کردم

9. In retrospect it's obvious how we went wrong.
[ترجمه ترگمان]وقتی به گذشته نگاه می کنم واضح است که چه طور اشتباه می کردیم
[ترجمه گوگل]در گذشته به نظر می رسد واضح است که چگونه ما اشتباه رفتیم

10. In retrospect, we should have insisted on checking his calculations, but it's easy to be wise after the event.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته، ما باید اصرار می کردیم که محاسبات او را چک کنیم، اما بعد از این رویداد عاقلانه است
[ترجمه گوگل]به تازگی، ما باید بر روی بررسی محاسبات خود اصرار داشته باشیم، اما پس از این رویداد، عاقلانه است

11. In retrospect, it might be argued that the significance of the liquidity trap was over-emphasised.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته، ممکن است اینطور استدلال شود که اهمیت تله نقدینگی بیش از حد تاکید شده است
[ترجمه گوگل]در گذشته، ممکن است بحث شود که اهمیت تله نقدینگی بیش از حد تأکید شده است

12. That moment seems in retrospect to have been more exciting than any of the films that followed.
[ترجمه ترگمان]این لحظه به نظر می رسد که به گذشته هیجان انگیزتر از تمام فیلم هایی است که به دنبال آن هستند
[ترجمه گوگل]این لحظه به نظر می رسد که پیش از این هیجان انگیز تر از هر فیلم دیگری بوده است

13. Yet, in retrospect, Glam dovetailed exactly with developments in consumer capitalism.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با نگاهی به گذشته، Glam دقیقا با تحولات سرمایه داری در مصرف کنندگان مواجه است
[ترجمه گوگل]با این حال، در گذشته، گلم دقیقا با تحولات در سرمایه داری مصرف کننده همخوانی داشت

14. In retrospect I wish that 1 had been less careful of their prerogatives and had exercised control over their activities.
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به گذشته آرزو می کنم که ۱ از امتیازات آن ها کم تر باشد و کنترل فعالیت های آن ها را اعمال کرده باشد
[ترجمه گوگل]در گذشته من آرزو می کنم که 1 مورد حقوقی خود کمتر مراقب بود و کنترل فعالیت های آنها را انجام داده بود

His new book begins with a retrospect.

کتاب جدید او با نگاهی به گذشته آغاز می‌شود.


My childhood seems happier in retospect than it did then.

از دید امروز کودکی من شادتر از آن بود که آن روزها فکر می‌کردم.


اصطلاحات

in retrospect

با نگاهی به گذشته، در نگاه به گذشته، از دیدگاه امروز (درباره‌ی گذشته)


پیشنهاد کاربران

پسابینی



کلمات دیگر: