کلمه جو
صفحه اصلی

woven


اسم مفعول: weave، زمان سوم فعل weave

انگلیسی به فارسی

قسمت سوم فعل Weave


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: a past participle of weave.
مشابه: textile

• spun, interwoven (e.g. of fabric)
woven is the past participle of weave.

Infinitive: weave, Simple Past: wove


جملات نمونه

1. woven of tough fiber
بافته شده از الیاف محکم

2. some woven shirts stretch, others shrink
برخی پیراهن های بافته فراخ می شوند و برخی دیگر تنگ می شوند.

3. a carpet woven of pure silk
فرش بافته شده از ابریشم خالص

4. The fabric is woven on these machines.
[ترجمه مینو فرهمند] پارچه توسط این ماشین ها بافته شده است
[ترجمه ترگمان]پارچه برای این ماشین ها بافته شده است
[ترجمه گوگل]این پارچه بر روی این ماشین ها بافته شده است

5. This type of wool is woven into fabric which will make jackets.
[ترجمه مینو فرهمند] این نوع پشم برای پارچه ای که از آن ژاکت می بافند بکار میرود
[ترجمه ترگمان]این نوع پشم به پارچه ای بافته می شود که will می سازد
[ترجمه گوگل]این نوع پشم پارچه ای است که کت را می پوشاند

6. The strips of willow are woven into baskets.
[ترجمه ترگمان]رشته های درخت بید در سبدهای بافته شده اند
[ترجمه گوگل]نوارهای بتونی به سبد ها آغشته می شوند

7. The fabric is woven of cotton.
[ترجمه ترگمان]پارچه از پنبه بافته شده است
[ترجمه گوگل]پارچه بافته شده از پنبه است

8. The carpet was specially woven to commemorate the 000th anniversary of the cathedral's foundation.
[ترجمه ترگمان]این فرش به ویژه برای بزرگداشت هزارمین سالگرد تاسیس این کلیسا، بافته شده بود
[ترجمه گوگل]فرش به طور خاص بافته شده بود تا به بزرگداشت هزارمین سالگرد تاسیس کلیسای جامع بپردازد

9. The baskets are woven from strips of willow.
[ترجمه ترگمان]سبدهای از رشته های بید بافته شده
[ترجمه گوگل]سبد از نوارهای بتونی بافته شده است

10. Threads of real gold were woven into the cloth for the royal garments.
[ترجمه ترگمان]Threads طلای واقعی در پارچه لباس های سلطنتی بافته شده بود
[ترجمه گوگل]موضوعات طلای واقعی برای پارچه لباس برای لباس سلطنتی بافته شده بود

11. Fragments of woven cloth at the site, clearly point to the production of textiles.
[ترجمه ترگمان]تکه هایی از پارچه بافته در محل، به وضوح به تولید پارچه اشاره دارد
[ترجمه گوگل]قطعات پارچه بافته شده در محل، به وضوح به تولید پارچه ها اشاره دارد

12. The whisky is inextricably woven into Scotland's history, customs and culture.
[ترجمه ترگمان]این ویسکی به طور جدایی ناپذیری در تاریخ، آداب و رسوم اسکاتلند درهم تنیده است
[ترجمه گوگل]ویسکی به طور جداگانه به تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ اسکاتلند متصل است

13. The story is woven by that boy.
[ترجمه ترگمان]داستان از آن پسر بافته شده است
[ترجمه گوگل]داستان این پسر بافته شده است

14. His coat was woven from wool of many colors.
[ترجمه ترگمان]coat از پشم بسیاری بافته شده بود
[ترجمه گوگل]کت خود را از پشم از بسیاری از رنگ های مصنوعی

15. She had woven a whole fantasy about living in a cottage by the sea.
[ترجمه ترگمان]او در زندگی در یک کلبه کنار دریا زندگی کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک فانتزی کامل در مورد زندگی در کلبه دریا داشت

پیشنهاد کاربران

بافت

بافته شده از

به منظور جلوگیری از انسداد ، پیچ و تاب و از یک طرف به طرف دیگر بپیچید.

مواد مرکبی که در آنها الیاف دوجهته ( عمود بر هم ) هستند.

بافته شده، حصیری

طرح حصیربافی شده

نامنظم

texture

بافته شده


کلمات دیگر: