کلمه جو
صفحه اصلی

stunted


معنی : کوتاه

انگلیسی به فارسی

مانده است، کوتاه


انگلیسی به انگلیسی

• something that is stunted has been prevented from growing to its full height.

مترادف و متضاد

کوتاه (صفت)
concise, short, little, miniature, succinct, dumpy, stocky, transient, laconic, stunted, pygmy, synoptic, synoptical

جملات نمونه

1. the stunted trees of the desert
درختان رشد کاسته ی صحرا

2. government interference stunted the economy
دخالت دولت پیشرفت اقتصادی را کند کرد

3. disease and hunger stunted the children's growth
بیماری و گرسنگی جلو رشد بچه هارا گرفت.

4. An abnormal climate stunted the crops.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای غیر عادی محصولات کشاورزی را از پا درمی آورد
[ترجمه گوگل]آب و هوای غیرطبیعی محصول را از بین می برد

5. Lack of food had stunted his growth.
[ترجمه ترگمان]کمبود غذا رشد او را افزایش داده بود
[ترجمه گوگل]فقدان غذا باعث رشد او شد

6. The heart condition had stunted his growth a bit.
[ترجمه ترگمان]مشکل قلبی کمی رشد کرده بود
[ترجمه گوگل]وضعیت قلب کمی رشد کرده بود

7. The constant winds had stunted the growth of plants and bushes.
[ترجمه ترگمان]باد مدام رشد گیاهان و بوته ها را رشد کرده بود
[ترجمه گوگل]بادهای مداوم باعث رشد گیاهان و بوته ها شدند

8. His personality was stunted by the brutal treatment in his childhood.
[ترجمه ترگمان]شخصیت او براثر رفتار وحشیانه در دوران کودکی اش رشد یافته بود
[ترجمه گوگل]شخصیت او توسط درمان وحشیانه در دوران کودکی خود مانع شد

9. His illness had not stunted his creativity.
[ترجمه ترگمان]بیماری او مانع خلاقیت او نشده بود
[ترجمه گوگل]بیماری او خلاقیت خود را خنثی نکرده است

10. A few stunted trees were the only vegetation visible.
[ترجمه ترگمان]چند درخت که از آن رشد کرده بودند تنها گیاهی بود که در آن دیده می شد
[ترجمه گوگل]تنها درختان خالی بود که تنها گیاه قابل مشاهده بود

11. Damage may result in stunted growth and sometimes death of the plant.
[ترجمه ترگمان]آسیب ممکن است منجر به رشد رشد و گاهی مرگ گیاه شود
[ترجمه گوگل]آسیب می تواند منجر به رشد ناگهانی و گاهی اوقات مرگ گیاه شود

12. Wars stunted the development of science in the world.
[ترجمه ترگمان]جنگ ها رشد علم در جهان را از پا در آوردند
[ترجمه گوگل]جنگ ها پیشرفت علم را در جهان متوقف کردند

13. Beneath a stunted row an tree the group was busily engaged, perhaps feasting on a rabbit carcase.
[ترجمه ترگمان]در زیر یک ردیف درخت صنوبر، گروهی مشغول کار بودند و شاید با لاشه خرگوش جشن گرفته بودند
[ترجمه گوگل]در زیر یک ردیف خالی از درخت، گروه به طور مشغول به کار مشغول بودند، شاید در یک لاشه خرگوش می توانستند

14. He returned an hour later with a few stunted bushes he had managed to prise from the rock.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد، با چند بوته وحشی که موفق شده بود از سنگ بیرون بکشد، بازگشت
[ترجمه گوگل]او یک ساعت بعد با چند بوته ای که او را از سنگ دریافت کرده بود، برگشت

15. Roots of wheat which have been stunted by excessive water in spring will be less able to withstand a summer drought.
[ترجمه ترگمان]ریشه های گندم که توسط آب بیش از حد در فصل بهار رشد یافته اند، قادر به تحمل خشکسالی در فصل تابستان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]ریشه های گندم که به دلیل آب فراوان در فصل بهار از بین رفته اند، قادر به مقاومت در برابر خشکی تابستان خواهند بود

16. A terrestrial plant will always be stunted in growth and assimilation and can never be a match for a true aquatic plant.
[ترجمه ترگمان]یک گیاه خاکی همیشه در رشد و جذب رشد می کند و هرگز نمی تواند یک مسابقه برای یک گیاه آبی واقعی باشد
[ترجمه گوگل]یک گیاه زمینی همیشه در رشد و تسویه استراحت می کند و هرگز نمی تواند برای یک گیاه آبزی مناسب باشد

پیشنهاد کاربران

از رشد بازمانده


بازمانده از پیشرفت

رشد نیافته

جلو رشد را گرفتن


کلمات دیگر: