کلمه جو
صفحه اصلی

cynic


معنی : خیره چشم، کلبی
معانی دیگر : آدم بدبین، آدم منفی باف، آدم دژمان، آدم سگ سان، (در اصل - مکتب فلسفی - c بزرگ) کلبی، پیرو فلسفه ی کلبیون، رجوع شود به: cynical، بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون

انگلیسی به فارسی

بدبین و عیب‌جو، پیرو مکتب کلبیون


بدبین، کلبی، خیره چشم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who believes that selfishness is the basic motivation behind all actions.

• one who is cynical, pessimist, one who tends to be sarcastic
a cynic is someone who always thinks the worst of people or things.

مترادف و متضاد

خیره چشم (صفت)
defiant, insolent, impudent, cocky, graceless, cocksy, cynic, cynical

کلبی (صفت)
cynic, cynical

nonbeliever


Synonyms: carper, caviler, detractor, disbeliever, doubter, doubting Thomas, egoist, egotist, flouter, misanthrope, misanthropist, misogamist, misogynist, mocker, pessimist, questioner, satirist, scoffer, skeptic, sneerer, unbeliever


Antonyms: believer, optimist


جملات نمونه

1. a cynic is skeptical of worldly desires and of human beings
آدم منفی باف به علایق دنیوی و به انسان ها بدبین است.

2. I'm too much of a cynic to believe that he'll keep his promise.
[ترجمه Honi] من بیش از این بدبین هستم که بتوانم باور کنم که او به قولش وفا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد آدم بدبین هستم که باور کنم او به قولش عمل می کند
[ترجمه گوگل]من بیش از حد سرسختانه اعتقاد دارم که او وعده خود را حفظ خواهد کرد

3. I see myself not as a cynic but as a realist.
[ترجمه ترگمان]من خود را به عنوان یک واقع بین تلقی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من خودم را نه به عنوان بدبینانه اما به عنوان یک واقع گرایانه می بینم

4. A cynic might say that the government has only taken this measure because it is concerned about its declining popularity.
[ترجمه ترگمان]یک بدبین ممکن است بگوید که دولت فقط این اقدام را انجام داده است زیرا نگران کاهش محبوبیت آن است
[ترجمه گوگل]یک سگ ممکن است بگوید که دولت تنها این اندازه را گرفته است، زیرا در مورد کاهش محبوبیتش نگران است

5. Don't be such a cynic!
[ترجمه ترگمان]این قدر بدبین نباش!
[ترجمه گوگل]آیا چنین سحر آمیز نباشید

6. Jasper, the cynic, shook his head.
[ترجمه ترگمان]جا سپر، آدم بدبین سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]جاسپر، معشوق، سرش را تکان داد

7. Even the mouse and the cynic are constantly making an exhibition of themselves.
[ترجمه ترگمان]حتی ماوس و cynic پیوسته خود را به نمایش می گذارند
[ترجمه گوگل]حتی موش و سحر همواره به نمایشگاه خود می پردازند

8. How, our cynic might well ask, would this differ from the present position?
[ترجمه ترگمان]چطور، cynic ممکن است این سوال را بپرسند، آیا این تفاوت از موقعیت فعلی متفاوت خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم بدبینی ما را بپرسیم، آیا این از موقعیت فعلی متفاوت است؟

9. Faber was cynic about the English.
[ترجمه ترگمان]فاور درباره انگلیسی ها بدبین بود
[ترجمه گوگل]فابر در مورد انگلیسی صحبت کرد

10. Cynic: blackguard whose faulty vision sees things as they are, not as they ought to be.
[ترجمه ترگمان]cynic: blackguard که faulty معیوب است، چیزهایی را می بیند که باید باشند، نه آن طور که باید باشند
[ترجمه گوگل]فتنه انگیز: غافلگیر کننده ای است که دیدگاه نادرست آن چیزها را همانطور که هست، می بیند، نه به همان اندازه که باید باشد

11. Only for cynic who has forgotten what the gift of human sexuality is all about.
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر cynic که آنچه را که هدیه تمایلات جنسی انسان است فراموش کرده است
[ترجمه گوگل]فقط برای سحر و جادو که فراموش کرده است آنچه که هدیه از جنسیت انسان است همه چیز در مورد

12. A cynic might say this is political posturing.
[ترجمه ترگمان]یک بدبین ممکن است بگوید که این موضع گیری سیاسی است
[ترجمه گوگل]یک حقه بازی ممکن است بگوید این موضع سیاسی است

13. A cynic is a man who knows the price of everything and the of nothing.
[ترجمه ترگمان]آدم بدبین مردی است که ارزش هر چیز و هیچ چیز را می داند
[ترجمه گوگل]انسان گرایی مردی است که قیمت هر چیز و هیچ چیز را می داند

14. A cynic is a man who, when he smell flower, looks around for a coffin.
[ترجمه ترگمان]آدم بدبین آدمی است که وقتی گل را بو می کند، به اطراف تابوت نگاه می کند
[ترجمه گوگل]یک بدخواه مردی است که زمانی که گل بوی او را می بیند برای تابوت به نظر می رسد

A cynic is skeptical of worldly desires and of human beings.

آدم منفی‌باف به علایق دنیوی و به انسانها بدبین است.


پیشنهاد کاربران

آدم بدبین که فکر می کند هر کاری که بقیه انجام می دهند از روی خودخواهی و برای سود خودشان است

سرکش؛وحشی؛بی پروا

بدخواه، بد بین، بدگمان


کلمات دیگر: