(کاملا) کهنه، مندرس، از کار افتاده، فرسوده، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه
worn out
(کاملا) کهنه، مندرس، از کار افتاده، فرسوده، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه
انگلیسی به فارسی
خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه
پوشیده از، خسته و کوفته، زهوار در رفته، کهنه، فرسوده، مانده، مندرس
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: no longer usable because of wear.
• مشابه: decrepit, old, threadbare
• مشابه: decrepit, old, threadbare
- worn-out shoes
[ترجمه ترگمان] کفش های فرسوده
[ترجمه گوگل] پوشیده از کفش
[ترجمه گوگل] پوشیده از کفش
• (2) تعریف: exhausted.
• متضاد: energetic, peppy, refreshed
• مشابه: beat, dead, jaded, limp, prostrate, run-down, tired, worn
• متضاد: energetic, peppy, refreshed
• مشابه: beat, dead, jaded, limp, prostrate, run-down, tired, worn
- She was worn-out after a difficult day at work.
[ترجمه ترگمان] او پس از یک روز سخت کار فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل] پس از یک روز سخت در کار، او از بین رفت
[ترجمه گوگل] پس از یک روز سخت در کار، او از بین رفت
• (3) تعریف: lacking freshness or originality; trite.
• مترادف: hackneyed, stale, tired
• متضاد: fresh, original
• مترادف: hackneyed, stale, tired
• متضاد: fresh, original
- Your essay has too many worn-out phrases.
[ترجمه ترگمان] مقاله تو خیلی از جملات پوشیده شده
[ترجمه گوگل] مقاله شما بیش از حد بسیاری از عبارات فرسوده است
[ترجمه گوگل] مقاله شما بیش از حد بسیاری از عبارات فرسوده است
• tattered, frayed, worn thin; exhausted, used up
worn-out things are too old, damaged, or out-of-date to be used any more.
if you are worn-out, you are extremely tired, and feel no enthusiasm for anything.
you can use worn-out to refer to opinions or attitudes that are out of date, or which you have heard many times before.
worn-out things are too old, damaged, or out-of-date to be used any more.
if you are worn-out, you are extremely tired, and feel no enthusiasm for anything.
you can use worn-out to refer to opinions or attitudes that are out of date, or which you have heard many times before.
مترادف و متضاد
overused
Synonyms: battered, broken down, crumbling, decaying, decrepit. in ruins, deteriorated, dilapidated, falling apart, falling down, in disrepair, ramshackle, run-down, the worse for wear
جملات نمونه
1. the worn-out thread of an old screw
دندانه های ساییده شده ی یک پیچ قدیمی
2. He dropped into an armchair,utterly worn out.
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی راحت افتاد که کام لا فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل]او به صندلی افتاد، کاملا فرسوده شد
[ترجمه گوگل]او به صندلی افتاد، کاملا فرسوده شد
3. Can we sit down? I'm worn out.
[ترجمه ترگمان]میشه بشینیم؟ خسته شدم
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم بنشینیم؟ من کاملا خسته شدهام
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم بنشینیم؟ من کاملا خسته شدهام
4. Her patience had/was at last worn out.
[ترجمه ترگمان]سرانجام صبر و شکیبایی او به پایان رسیده بود
[ترجمه گوگل]صبر و شکیبایی او تا به حال در گذشته بوده است
[ترجمه گوگل]صبر و شکیبایی او تا به حال در گذشته بوده است
5. "You're worn out, Laura," he said. "Go home and get some rest. ".
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" تو خسته شدی، لورا، برو به خانه و کمی استراحت کن \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'شما خسته شده اید، لورا ' رفتن به خانه و استراحت کردن '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'شما خسته شده اید، لورا ' رفتن به خانه و استراحت کردن '
6. I am worn out with domestic worries.
[ترجمه ترگمان]من از نگرانی های خانوادگی خسته شدم
[ترجمه گوگل]من با نگرانی های داخلی خسته می شوم
[ترجمه گوگل]من با نگرانی های داخلی خسته می شوم
7. You must be absolutely worn out.
[ترجمه ترگمان]باید کاملا خسته باشی
[ترجمه گوگل]شما باید کاملا پوشیده باشید
[ترجمه گوگل]شما باید کاملا پوشیده باشید
8. They were worn out after a long day spent working in the fields.
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از یک روز طولانی کار کردن در مزارع فرسوده شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها پس از یک روز طولانی کار در زمینه های مختلف فرسوده شدند
[ترجمه گوگل]آنها پس از یک روز طولانی کار در زمینه های مختلف فرسوده شدند
9. These phrases were worn out ten years ago.
[ترجمه ترگمان]این phrases ده سال پیش فرسوده شده بودند
[ترجمه گوگل]این عبارات ده سال پیش از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]این عبارات ده سال پیش از بین رفته بود
10. Your blanket is worn out.
[ترجمه ترگمان] پتوی شما فرسوده شده
[ترجمه گوگل]پتو شما از بین رفته است
[ترجمه گوگل]پتو شما از بین رفته است
11. She was worn out with work.
[ترجمه ترگمان]با کار فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل]او با کار خسته شد
[ترجمه گوگل]او با کار خسته شد
12. I was worn out after my clamber up the hillside.
[ترجمه ترگمان]بعد از بالا رفتن از تپه، خسته شدم
[ترجمه گوگل]من بعد از قدم زدن روی تپه، از من خسته شدم
[ترجمه گوگل]من بعد از قدم زدن روی تپه، از من خسته شدم
13. Because, quite honestly, she was feeling absolutely worn out.
[ترجمه ترگمان]چون صادقانه احساس می کرد که کام لا خسته شده است
[ترجمه گوگل]چون کاملا صادقانه احساس خستگی می کرد
[ترجمه گوگل]چون کاملا صادقانه احساس خستگی می کرد
14. Saturdays and she was tired and worn out with the cleaning, shopping, washing, ironing.
[ترجمه ترگمان]روزه ای شنبه و او خسته و فرسوده از تمیز کردن، خرید، شستن، اتو کردن بود
[ترجمه گوگل]شنبه ها و او با تمیز کردن، خرید، شستن، اتو کردن خسته و خسته شد
[ترجمه گوگل]شنبه ها و او با تمیز کردن، خرید، شستن، اتو کردن خسته و خسته شد
15. She also felt worn out, oppressed by the cold scruffiness of the house, and the energy of her friends.
[ترجمه ترگمان]همچنین احساس کرد که خسته و فرسوده از هوای سرد خانه و انرژی دوستان او را رنج می دهد
[ترجمه گوگل]او نیز احساس خستگی می کرد، سرکوب شده توسط سرماخوردگی سرد خانه و انرژی دوستانش
[ترجمه گوگل]او نیز احساس خستگی می کرد، سرکوب شده توسط سرماخوردگی سرد خانه و انرژی دوستانش
پیشنهاد کاربران
از دست رفته
کهنه، از ریخت و قیافه افتاده
قدیمی ، زوار در رفته
پارو پوره
داغون
خسته
زدوده شدن
از پا افتادن
درمانده، خیلی خسته، لِه و لَوَرده ( عامیانه )
extremely tired , exhausted
extremely tired , exhausted
خیلی خسته
Exhausted
Tired out
Exhausted
Tired out
تمام شده
لنت های ترمز ماشین تمام شده.
The brake shoes are worn out
لنت های ترمز ماشین تمام شده.
The brake shoes are worn out
Fed up
Completely tired خسته وپوکیده
کلمات دیگر: