کلمه جو
صفحه اصلی

provided


معنی : اماده، در صورتیکه
معانی دیگر : (معمولا با: that) به شرط آنکه، مشروط بر این که، مگر

انگلیسی به فارسی

اماده، مشروط، درصورتیکه


ارائه شده، اماده، در صورتیکه


انگلیسی به انگلیسی

حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: on the condition; only if.

- He will work, provided they pay him.
[ترجمه ترگمان] او کار خواهد کرد، مشروط بر اینکه به او پول بدهند
[ترجمه گوگل] او کار خواهد کرد، به شرطی که به او پرداخت شود

• on the condition that; only if
if something will happen provided or providing something else happens, the first thing will happen only if the second thing also happens.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به شرط این که، وقتی که، هر گاه، به شرطی که

مترادف و متضاد

اماده (صفت)
able, apt, ready, provided, present, stock, handy, beforehand, presentient, fresh, prompt

در صورتیکه (حرف ربط)
provided, while

as long as; with the understanding


Synonyms: contingent upon, given, if, if and only if, in case, in the case that, in the event, on condition, on the assumption, on these terms, subject to, supposing, with the proviso


جملات نمونه

1. provided that the weather is warm
به شرط این که هوا گرم باشد

2. her presence provided us with a crumb of hope
حضور او به ما کمی امیدواری داد.

3. the medicine provided him temporary release from pain
دارو درد او را موقتا فرو نشاند.

4. passengers will be provided with free food and drink
خوراک و نوشابه ی مجانی در اختیار مسافران گذاشته خواهد شد.

5. the poor soil provided them with no more than a bare subsistence
آن زمین کم حاصل به آنها فقط زندگی بخور و نمیر ارائه می داد.

6. The incident provided the pretext for war.
[ترجمه ترگمان]این حادثه به بهانه جنگ بود
[ترجمه گوگل]حادثه بهانه ای برای جنگ فراهم کرد

7. The Malvern Hills have provided inspiration for many artists and musicians over the decades.
[ترجمه ترگمان]\"Malvern هیلز\" برای بسیاری از هنرمندان و نوازندگان در طول چند دهه الهام بخش بوده است
[ترجمه گوگل]Malvern Hills الهام بخش بسیاری از هنرمندان و نوازندگان در طول دهه است

8. The fall of the old regime provided fertile ground for opportunism.
[ترجمه ترگمان]سقوط رژیم کهن، زمینه ای حاصلخیز برای فرصت طلبی را فراهم کرد
[ترجمه گوگل]سقوط رژیم پیشین زمینه ای پر از فرصت طلب داشت

9. Please answer questions in the space provided.
[ترجمه ترگمان]لطفا به سوالات موجود در فضا پاسخ دهید
[ترجمه گوگل]لطفا در فضای ارائه شده به سوالات پاسخ دهید

10. It is provided in the contract that the work should be accomplished within a year.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد در قراردادی که کار باید ظرف یک سال انجام شود تامین می شود
[ترجمه گوگل]در قرارداد ارائه شده است که این کار باید ظرف یک سال انجام شود

11. The bus company provided extra buses because there were so many people.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اتوبوس اتوبوس های اضافی تامین می کرد چون تعداد زیادی از مردم آنجا بودند
[ترجمه گوگل]شرکت اتوبوس اتوبوس های اضافی را فراهم می کند زیرا تعداد زیادی افراد وجود دارد

12. The analysis of the samples provided valuable clues to the police.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل نمونه ها نشانه های ارزشمندی برای پلیس فراهم کرد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل نمونه ها سرنخ های ارزشمندی برای پلیس بود

13. You may keep the book a further week provided that no one else requires it.
[ترجمه علی] شما اجازه دارید یک هفته دیگر این کتاب را نگهداری کنید، به شرطی که هیچ کس به آن نیاز نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک هفته دیگر این کتاب را نگهداری کنید، به شرطی که هیچ کس به آن نیاز نداشته باشد
[ترجمه گوگل]شما ممکن است این کتاب را در هفته آینده نگه دارید در صورتی که هیچ کس دیگری به آن نیاز ندارد

14. The bridge provided a firm platform for the bungee jumpers.
[ترجمه ترگمان]این پل یک سکوی محکم برای این jumpers وجود داشت
[ترجمه گوگل]این پل یک پلتفرم قوی برای جیمزک های باندینگ ارائه داد

15. Tea and biscuits will be provided.
[ترجمه ترگمان]چای و بیسکوییت فراهم خواهد شد
[ترجمه گوگل]چای و بیسکویت عرضه خواهد شد

16. Breakfast is provided at no extra charge.
[ترجمه ترگمان]صبحانه هیچ هزینه اضافه ای نداشته است
[ترجمه گوگل]صبحانه بدون هزینه اضافی ارائه می شود

17. Complete the sentence with one of the adjectives provided.
[ترجمه ترگمان]جمله را با یکی از صفات ارایه شده تکمیل کنید
[ترجمه گوگل]جمله را با یکی از صفت های ارائه شده تکمیل کنید

provided that the weather is warm

به شرط اینکه هوا گرم باشد


پیشنهاد کاربران

حاضر

منظور کرده اند

به شرط انکه

مشروط

در صورتیکه

به شرط اینکه

فراهم شدن

ارائه شده، قیدشده، تامین شده، فراهم شده، فراهم آمده، فراهم آورده

منوط به چیزی بودن، مشروط به چیزی بودن

منجر شدن

ارائه شده

حاصل شده

آماده

تقریبا مثل as long as هیت
در وین جمله بجای provided میشد ازش استفاده کرد

You can drink any water provided it is treated

به شرط اینکه , در صورتی که

# He will work, provided they pay him
# He's welcome to come along, provided that he behaves himself

suppose/supposing ( that ) =used when talking about a possible condition or situation, and then imagining the result=assuming ( that ) used when talking about an event or situation that might happen, and what you will do if it happens=in the event that=upon the supposition or premise that

1 - فراهم شده ، تهیه شده، ارائه شده

2 - به شرط اینکه. . . ، در صورتی که . . .
provided that رو تو آبادیس سرچ کنید


کلمات دیگر: