کلمه جو
صفحه اصلی

supposedly


فرضا، حدسا، ظاهرا، از قرار معلوم، بطور فرضی

انگلیسی به فارسی

ظاهرا، از قرار معلوم، گویا، علی‌الظاهر


انگلیسی به انگلیسی

• believed to be so, reputedly, purportedly

قید ( adverb )
• : تعریف: according to supposition; hypothetically, or allegedly.

- Supposedly, he was at the party, and yet no one saw him there.
[ترجمه ترگمان] با وجود این، او در مهمانی بود و با این حال هیچ کس او را در آنجا ندیده بود
[ترجمه گوگل] ظاهرا، او در حزب بود، و در عین حال هیچ کس او را در آنجا مشاهده نکرد
- This new fabric is supposedly warmer than anything else on the market.
[ترجمه ترگمان] این پارچه جدید احتمالا گرم تر از هر چیز دیگری در بازار است
[ترجمه گوگل] این پارچه جدید ظاهرا گرم تر از هر چیز دیگری در بازار است

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] فرضا، به طور فرضی

جملات نمونه

1. she is supposedly ill
از قرار معلوم بیمار است.

2. when the supposedly dead woman walked in, everyone was petrified
وقتی آن زنی که ظاهرا مرده بود وارد اتاق شد همه خشکشان زد.

3. the roman era was computed from the date when rome was supposedly founded
تقویم رومی از زمان فرضی بنیادگذاری روم آغاز می شد.

4. Anne is coming for a visit in March supposedly.
[ترجمه ترگمان]آن برای دیداری در ماه مارس آینده خواهد آمد
[ترجمه گوگل]آن به نظر می رسد برای ماه مارس به نظر می رسد

5. Police have found the supposedly stolen car.
[ترجمه mohamadda333] پلیس ظاهراً ماشین دزدیده شده را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس این اتومبیل ربوده شده را پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس خودروی ظاهرا به سرقت رفته است

6. How could a supposedly intelligent person be so stupid?
[ترجمه ترگمان]چطور یه آدم باهوش و باهوش میتونه اینقدر احمق باشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه یک شخص ظاهرا هوشمند می تواند چنین احمقانه باشد؟

7. The novel is supposedly based on a true story.
[ترجمه رها] این رمان ظاهرا بر اساس یک داستان واقعی است
[ترجمه ترگمان]این رمان ظاهرا براساس یک داستان واقعی نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این رمان، ظاهرا مبتنی بر یک داستان واقعی است

8. The initiative has been given the supposedly catchy title of the "Citizen's Charter".
[ترجمه ترگمان]این ابتکار به عنوان \"عنوان\" منشور شهروند \" مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این ابتکار به معنای ظاهری جذاب 'منشاء شهروند' داده شده است

9. The rules are formally protected by supposedly powerful religious taboos, breach of which will result in supernatural punishment for all concerned.
[ترجمه ترگمان]این قوانین به طور رسمی توسط تابوهای مذهبی قدرتمند محافظت می شوند که نقض آن منجر به مجازات ماورای طبیعی برای همه افراد می شود
[ترجمه گوگل]این قوانین به طور رسمی توسط تابوهای ظاهرا قدرتمند مذهبی محافظت می شوند که نقض آن منجر به مجازات فراطبیعی برای همه افراد می شود

10. One beauty of a flat tax supposedly is that tax returns would be simple.
[ترجمه ترگمان]یکی از زیبایی یک مالیات یکنواخت ظاهرا این است که عواید مالیاتی ساده خواهد بود
[ترجمه گوگل]ظاهرا زیبایی یک مالیات مسطح است که بازده مالیاتی ساده است

11. This is supposedly a well known fact in certain circles. I heard it from a segment of this circle.
[ترجمه ترگمان]این به طور فرضی یک واقعیت شناخته شده در بعضی از محافل است این را از بخشی از این دایره شنیدم
[ترجمه گوگل]این ظاهرا یک واقعیت به خوبی شناخته شده در حلقه های خاص است من از یک بخش از این حلقه شنیدم

12. He was supposedly making arrangements to bring his suit and his hair back to Los Angeles for this big game.
[ترجمه ترگمان]او ظاهرا قصد داشت برای این بازی بزرگ لباس و موهایش را برای این بازی بزرگ به لس آنجلس بیاورد
[ترجمه گوگل]او ظاهرا ترتیب داده بود که لباس و موهایش را برای این بازی بزرگ به لس آنجلس برساند

13. In other words, a technological breakthrough supposedly ushered in new symbolic meanings.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، یک پیشرفت تکنولوژیکی ظاهرا به معنای نمادین جدید بود
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، یک پیشرفت تکنولوژیکی ظاهرا در معانی نمادی جدید ایجاد شده است

14. He was supposedly delivering some papers to her but I think it was just an excuse to see her.
[ترجمه ترگمان]قرار بود چند تا کاغذ برایش بیاورد، اما فکر می کنم فقط بهانه ای برای دیدن او بود
[ترجمه گوگل]او ظاهرا برخی مقالات را به او ارائه، اما من فکر می کنم فقط بهانه ای برای دیدن او بود

She is supposedly ill!

از قرار معلوم بیمار است!


پیشنهاد کاربران

ظاهرا. از قرار معلوم

supposedly the cut throat
slew a hostage
ظاهرا

تصور بر این بود که

از قرار معلوم - ظاهرا - قرار بود که - قرار بودن بر اتفاق چیزی و. . .
مترادف هاش:
allegedly
apparently
probably
purportedly
believably
supposably
متضادهاش :
improbably
unlikely
بر اساس سایت thesaurus. com

ناسلامتی 🙂

مثلا

supposedly ( adv ) = presumably ( adv )
به معناهای : فرضاً، احتمالاً، لابد، یحتمل

ظاهرا
از قرار معلوم
مثلا_ناسلامتی

به اصطلاح
A plethora of escape from supposedly secure prison. . . .
تعداد زیاد فرار ها از زندان به اصطلاح امن. . . . . .


کلمات دیگر: