کلمه جو
صفحه اصلی

wholesale price

انگلیسی به انگلیسی

• selling of items at a discounted rate

جملات نمونه

1. Warehouse clubs allow members to buy goods at wholesale prices.
[ترجمه ترگمان]باشگاه های Warehouse به اعضا امکان خرید کالا با قیمت عمده فروشی را می دهند
[ترجمه گوگل]باشگاه های انبار اجازه می دهد که اعضای کالاها را با قیمت های عمده خریداری کنند

2. Producer prices rose percent and wholesale prices were up 4 percent, both below economists' expectations.
[ترجمه ترگمان]قیمت تولید کننده افزایش یافت و قیمت عمده فروشی ۴ درصد افزایش یافت، هر دو زیر انتظارات اقتصاددانان
[ترجمه گوگل]قیمت تولید کننده درصد افزایش یافت و قیمت عمده فروشی تا 4 درصد افزایش یافته است، انتظارات هر دو زیر اقتصاددانان

3. At least some of the drop in wholesale prices has started showing up elsewhere on the West Coast.
[ترجمه ترگمان]حداقل برخی از افت قیمت عمده فروشی در جاه ای دیگر در ساحل غربی شروع شده است
[ترجمه گوگل]حداقل برخی از کاهش قیمت عمده فروشی در نقاط دیگر ساحل غربی نشان داده شده است

4. Designer clothing was offered at wholesale prices and below.
[ترجمه ترگمان]لباس های طراح در قیمت عمده فروشی و پایین عرضه شد
[ترجمه گوگل]لباس طراح در قیمت های عمده فروشی و پایین ارائه شد

5. Domestic wholesale prices were up 6% year-on-year in January.
[ترجمه ترگمان]قیمت عمده فروشی در ماه ژانویه ۶ درصد افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]قیمت های عمده فروشی داخلی در ماه ژانویه سال گذشته 6٪ بود

6. On average wholesale prices rose 1 percent in 1995 from 199
[ترجمه ترگمان]به طور متوسط قیمت عمده فروشی در سال ۱۹۹۵ از ۱۹۹ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​قیمت های عمده فروشی در سال 1995 از 199 درصد افزایش یافت

7. There may be speculation that wholesale prices will fall further, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که ممکن است گمانه زنی هایی وجود داشته باشد که قیمت عمده فروشی بیشتر خواهد شد
[ترجمه گوگل]او می گوید ممکن است حدس بزنیم که قیمت های عمده فروشی کاهش یابد

8. Shosteck said the lowest wholesale prices for cellular phones was $ 216 in 199
[ترجمه ترگمان]Shosteck گفت که پایین ترین قیمت عمده فروشی برای تلفن های همراه، ۲۱۶ دلار بود
[ترجمه گوگل]Shosteck گفت که پایین ترین قیمت های عمده فروشی برای تلفن های همراه 216 دلار در 199 بود

9. Wholesale prices are used as an indicator of movement of domestic costs up to 1983 and retail prices subsequently.
[ترجمه ترگمان]قیمت های عمده فروشی به عنوان شاخص حرکت هزینه های داخلی تا سال ۱۹۸۳ و متعاقبا قیمت های خرده فروشی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]قیمت های عمده فروشی به عنوان شاخص حرکت هزینه های داخلی تا سال 1983 و قیمت های خرده فروشی بعد از آن استفاده می شود

10. Its wholesale prices were unchanged, trimming the annual rise to 1%, down from 8% in January.
[ترجمه ترگمان]قیمت عمده فروشی آن بدون تغییر بود و افزایش سالانه ۱ درصدی را از ۸ % در ماه ژانویه کاهش داد
[ترجمه گوگل]قیمت عمده فروشی آن بدون تغییر بود، با افزایش رشد سالانه به 1٪، کاهش از 8٪ در ماه ژانویه

11. Shortly before, the government reported an increase in wholesale prices that was in line with expectations.
[ترجمه ترگمان]کمی قبل از آن، دولت افزایش قیمت عمده فروشی را گزارش داد که مطابق با انتظارات بود
[ترجمه گوگل]اندکی پیش از آن، دولت اعلام کرد افزایش قیمت عمده فروشی است که با انتظارات مطابقت دارد

12. The shopkeeper buys his fruit and vegetables at wholesale prices.
[ترجمه ترگمان]مغازه دار میوه ها و سبزیجات خود را با قیمت عمده فروشی خریداری می کند
[ترجمه گوگل]مغازه دار میوه و سبزیجات خود را در قیمت های عمده می فروشد

13. In past, cuts in wholesale prices have been absorbed by big retailers.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، کاهش قیمت عمده فروشی توسط خرده فروشان بزرگ جذب شده است
[ترجمه گوگل]در گذشته، کاهش قیمت عمده فروشی توسط خرده فروشان بزرگ جذب شده است

14. Now Bagyhouse with wholesale basis, all item are wholesale price.
[ترجمه ترگمان]اکنون Bagyhouse با پایه عمده، همه موارد قیمت عمده فروشی دارند
[ترجمه گوگل]حالا Bagyhouse با مبنای عمده فروشی، تمام آیتم ها قیمت عمده فروشی

پیشنهاد کاربران

قیمت عمده فروشی


کلمات دیگر: